ملتها به چه دلیل وارد درگیری میشوند؟ آیا برای قلمرو، اعتبار، اهمیت تاریخی، اعتقادات مذهبی، انتقام یا رسیدگی به بیعدالتیهای درکشده است؟ در حالی که میتوان توجیهات بیشماری ارائه کرد، محرک اساسی همواره به منابع بازمیگردد. بدون منابع کافی - شامل سرمایه انسانی و داراییهای ملموس - پتانسیل یک ملت به شدت محدود میشود. در اصل، این در مورد жизнеспособность اقتصادی است.
بنابراین، برای ملتها ضروری استکه هوشیار و پیشگیر باشند. علیرغم هشدارهای مکرر، به نظر میرسد بسیاری از رهبران مشغول پیگیریهای بیاهمیت هستند، مانند نرو که در حالی که رم میسوخت، ویولن مینواخت. ما در جهانی مملو از نقصهای ذاتی زندگی میکنیم، که با نابرابریهای عمیق، رنج گسترده و تراژدیهای متعدد مشخص میشود. متاسفانه، به نظر میرسد که به سمت یک فاجعه قریبالوقوع در حال قدم زدن هستیم.
نرخ نمایی پیشرفت در زمینه هوش مصنوعی (AI) را در نظر بگیرید. سرعت نوآوری در دوران اخیر به طور چشمگیری شتاب گرفته است. یک کاتالیزور مهم برای این شتاب، رقابت بینالمللی فزاینده است. قبل از ظهور DeepSeek، این تصور غالب وجود داشت که ظهور یک آینده بالقوه دیستوپیایی دورتر از آن چیزی است که در ابتدا پیشبینی میکردیم.
با این حال، ورود DeepSeek، همراه با ظهور عوامل هوش مصنوعی مانند Manus و افزایش سرمایهگذاری در این بخش، چشمانداز را به طور قابل توجهی تغییر داده است. و مهم است که به یاد داشته باشیم که این فقط چیزی است که از چین گزارش میشود. کشورهای متعدد دیگر، سازمانها یا بازیگران غیردولتی را در نظر بگیرید که ممکن است به طور محتاطانه در توسعه هوش مصنوعی مشغول باشند. این بدان معناست که پیشرفت به طور مداوم از هر چارچوب نظارتی که بشر ممکن است در نهایت ایجاد کند، پیشی خواهد گرفت. علاوه بر این، هر یک از این مدلها میتوانند به طور بالقوه یک چرخش خطرناک داشته باشند.
ما هنوز در حال دست و پنجه نرم کردن با سوالات اساسی در مورد تأثیر بالقوه هوش مصنوعی هستیم. به عنوان مثال، آیا قابل تصور است که هوش مصنوعی بتواند جایگزین همه مشاغل موجود شود؟ و چه زمانی ممکن است این اتفاق بیفتد؟ گفتمان پیرامون این موضوع اغلب با سه پاسخ متمایز مشخص میشود: خوشبینی ایدهآلگرایانه، تغییر مداوم اهداف و دورویی آشکار. دیدگاه خوشبینانه نشان میدهد که اگر ماشینها مشاغل ما را تصاحب کنند، ما به سادگی به دنبال مشاغل دیگر خواهیم بود. اهداف متغیر شامل افزایش مداوم معیارها برای قابلیتهای هوش مصنوعی است، از آزمون تورینگ گرفته تا مفهوم هوش مصنوعی عمومی (AGI)، سپس انتزاع تکینگی و در نهایت هوش مصنوعی فوقالعاده (ASI). وقتی همه این نقاط عطف به دست آمد و ما به تدریج تواناییهای تفکر انتقادی خود را به ماشینها واگذار میکنیم، احتمالاً مفاهیم بیاهمیتتری را اختراع خواهیم کرد.
ناامیدکننده است که میبینیم Homo sapiens در تلاش است تا با این قدرت بالقوه بیحد و حصر، همانطور که با اثبات هوشیاری در قلمرو حیوانات برخورد کرد، رفتار کند: انکار، تحمیل آزمایشهای غیرواقعی و شکست اجتنابناپذیر. متاسفانه برای ما، ساختههای دیجیتالی ما را نمیتوان به این آسانی سرکوب کرد، اگر اصلا بتوان سرکوب کرد.
دلیل این مقاومت واضح است: تریلیونها دلار سرمایهگذاری در خطر است. علاوه بر این، ابتکارات تحقیقاتی متعدد مربوط به اخلاق به بودجه کمک مالی متکی هستند.
پذیرش پیامدهای بالقوه به معنای تبخیر این سرمایهگذاریها است. بنابراین، استراتژی غالب این است که عمدا مبهم باقی بمانیم، به این امید که بدترین سناریو در طول عمر فرد رخ ندهد، یا اینکه فرد ثروت کافی برای محافظت از خود در برابر تأثیر آن جمعآوری کند. این وظیفه ناخوشایند این نویسنده است که تأکید کند این رویدادها احتمالاً در طول عمر ما رخ خواهند داد، و زودتر از آنچه بسیاری پیشبینی میکنند.
و در مورد پاسخ سوم، دورویی چطور؟ نامه سرگشاده رسایی را که توسط موسسه آینده زندگی در سال 2023 منتشر شد و بیش از 33705 امضا از جمله امضای ایلان ماسک را به دست آورد، به یاد بیاورید؟ این نامه با این بیانیه قانعکننده آغاز شد: ‘توقف آزمایشهای غول پیکر هوش مصنوعی: یک نامه سرگشاده - ما از همه آزمایشگاههای هوش مصنوعی میخواهیم که فورا آموزش سیستمهای هوش مصنوعی قدرتمندتر از GPT-4 را حداقل به مدت 6 ماه متوقف کنند.’ سرانجام چه بر سر این درخواست آمد؟ به نظر میرسد که ماسک خواهان زمان بیشتری برای راهاندازی یک مدل هوش مصنوعی حتی قدرتمندتر بوده است.
بنابراین، چه بر سر نگرانیهای مطرح شده در اصول هوش مصنوعی آسلومار آمد، که بیان میکرد ‘هوش مصنوعی پیشرفته میتواند نشاندهنده یک تغییر عمیق در تاریخ زندگی روی زمین باشد و باید با دقت و منابع متناسب برنامهریزی و مدیریت شود’؟ این نامه ابراز تاسف کرد که این سطح از برنامهریزی و مدیریت در حال وقوع نیست و آزمایشگاههای هوش مصنوعی در یک مسابقه کنترل نشده برای توسعه ذهنهای دیجیتالی که حتی سازندگانشان نیز نمیتوانند به طور کامل درک، پیشبینی یا به طور قابل اعتماد کنترل کنند، مشغول هستند. پاسخ این است که هیچ چیز تغییر نکرد.
این یک حقیقت ساده است: مدلهای هوش مصنوعی با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی (ANN) ساخته میشوند که برای تقلید از شبکههای عصبی انسانی طراحی شدهاند. تفاوت اساسی در این واقعیت نهفته است که مغز انسان конечен است، در حالی که ANNها میتوانند به طورمداوم با منابع اضافی، به لطف پیشرفت در سختافزار و محاسبات مبتنی بر ابر، تقویت شوند. بدنهای فیزیکی ما نیز محدود هستند. ما نمیتوانیم در خلأ فضا یا زیر آب بدون کمک فناوری زنده بمانیم.
تجلیات فیزیکی هوش مصنوعی
اشکال فیزیکی که هوش مصنوعی ممکن است در آن ساکن شود (رباتها) محدودیتهای مشابهی ندارند. ساده لوحانه است که باور کنیم کارهایی وجود دارد که انسانها میتوانند بهتر از هوش مصنوعی انجام دهند. تنها امید ما ممکن است ظهور یک ASI شبیه به Deep Thought داگلاس آدامز باشد، نهادی آنقدر هوشمند که عمداً برای قرنها وارد حالت خواب شود تا اطمینان حاصل شود که بشریت هدف خود را حفظ میکند. دلیلی وجود دارد که راهنمای مسافران مجانی کهکشان به عنوان یک داستان علمی تخیلی طنزآمیز طبقهبندی میشود: بعید است که به واقعیت تبدیل شود. اگر معتقدید که برخی از مشاغل انسانی در دراز مدت زنده خواهند ماند، من شما را به چالش میکشم تا آنها را شناسایی کنید.
تهدید واقعی: خود هوش مصنوعی نیست
ضروری است که به یاد داشته باشیم که هوش مصنوعی ذاتاً دشمن نیست. تهدید واقعی در نیروهای فراگیر خودخواهی و طمع نهفته است که سنگ بنای سرمایهداری پیشرفته هستند. ملاحظات اقتصادی به ناچار منجر به استقرار گسترده این فناوریها به جای نیروی کار انسانی خواهد شد. انسانها محدودیتهایی دارند. شما نمیتوانید بیش از 10-12 ساعت در روز کار کنید. شما به خواب، تغذیه، اوقات فراغت و مسکن نیاز دارید. هوش مصنوعی اینطور نیست.
تلاشهای کاهش و کمبودهای آنها
تلاشهای ضعیفی برای کاهش پیامدهای منفی احتمالی هوش مصنوعی انجام شده است. Neuralink ماسک، برای مثال، هدفش ادغام مغز انسان با فناوری است. با این حال، مجموعه تلویزیونی Severance به طور موثری عوارض احتمالی رابطهای ذهن و فناوری را نشان میدهد. حتی اگر معتقدید که نیمه سایبورگ شدن یک مزیت ایجاد میکند، رقابت شدید از هوش مصنوعی پیشرفته را در نظر بگیرید. شما مجبور خواهید شد به تدریج مغز ارگانیک خود را با یک مغز مصنوعی جایگزین کنید. آیا این برنامه نهایی است؟ برای شکست دادن ماشینها، باید ماشین شویم؟ در این صورت چه بر سر بشریت میآید؟
لحظه DeepSeek نه تنها برای غولهای فناوری، بلکه برای همه ما به عنوان یک زنگ خطر عمل کرد. این نقطه عطفی بود که دیگر بازگشتی نداشت. این جن را نمیتوان دوباره در بطری برگرداند. متاسفم که داستانهای خبری مربوط به این تحولات آنطور که شایسته است مورد توجه قرار نمیگیرند. پاسخ رسانهها یادآور مادری در فیلم تایتانیک است که سعی میکند فرزندانش را بخواباند تا هنگام غرق شدن کشتی بدون درد بمیرند. آیا نباید برای یک بار هم که شده حقیقت را به ما بگویند؟
نقش اقتصاد در مسابقه هوش مصنوعی
پیگیری بیامان سودهای اقتصادی یک محرک اصلی در پشت توسعه و استقرار سریع هوش مصنوعی است. با پیشرفتهتر و تواناتر شدن سیستمهای هوش مصنوعی، آنها یک جایگزین جذاب فزاینده برای نیروی کار انسانی ارائه میدهند. شرکتها تشویق میشوند که فناوریهای هوش مصنوعی را برای کاهش هزینهها، بهبود کارایی و افزایش سود اتخاذ کنند. این الزام اقتصادی به مسابقه هوش مصنوعی دامن میزند، زیرا کسبوکارها برای توسعه و پیادهسازی پیشرفتهترین راهحلهای هوش مصنوعی رقابت میکنند.
وعده افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای عملیاتی یک انگیزه قدرتمند برای کسبوکارها در صنایع مختلف است. اتوماسیون مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند فرآیندها را ساده کند، تخصیص منابع را بهینه کند و تصمیمگیری را بهبود بخشد، که منجر به صرفهجویی قابل توجه در هزینه و بهبود خطوط پایین میشود. در نتیجه، کسبوکارها به شدت در تحقیق و توسعه هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکنند و پیشرفتهای بیشتری را در این زمینه هدایت میکنند.
مزایای اقتصادی هوش مصنوعی محدود به شرکتهای فردی نیست. دولتها نیز برای تقویت رقابتپذیری ملی و پیشبرد رشد اقتصادی در هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکنند. هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری کلیدی برای بهبود بهرهوری، نوآوری و رقابتپذیری در اقتصاد جهانی دیده میشود. دولتها بودجهای را برای تحقیق در مورد هوش مصنوعی فراهم میکنند، استراتژیهای ملی هوش مصنوعی را توسعه میدهند و اتخاذ فناوریهای هوش مصنوعی را در بخشهای مختلف ترویج میکنند.
با این حال، انگیزههای اقتصادی که مسابقه هوش مصنوعی را هدایت میکنند، نگرانیهایی را نیز در مورد پتانسیل جابجایی مشاغل و افزایش نابرابری ایجاد میکنند. با تواناتر شدن سیستمهای هوش مصنوعی در انجام وظایفی که قبلا توسط انسانها انجام میشد، این خطر وجود دارد که بسیاری از کارگران شغل خود را از دست بدهند. این میتواند منجر به افزایش بیکاری، کاهش دستمزدها و شکاف فزاینده بین فقیر و غنی شود.
پرداختن به این نگرانیها مستلزم اقدامات پیشگیرانه برای کاهش اثرات منفی هوش مصنوعی بر نیروی کار خواهد بود. این میتواند شامل سرمایهگذاری در برنامههای آموزش و تربیت برای کمک به کارگران برای کسب مهارتهای جدید، ارائه شبکههای ایمنی اجتماعی برای حمایت از کسانی که شغل خود را از دست میدهند و بررسی مدلهای اقتصادی جدیدی باشد که مزایای هوش مصنوعی را به طور عادلانهتر توزیع میکنند.
ملاحظات اخلاقی در عصر هوش مصنوعی
توسعه و استقرار سریع هوش مصنوعی سوالات اخلاقی عمیقی را مطرح میکند که جامعه باید با آن دست و پنجه نرم کند. با پیشرفتهتر و خودمختارتر شدن سیستمهای هوش مصنوعی، ضروری است که پیامدهای اخلاقی اقدامات آنها را در نظر بگیریم و اطمینان حاصل کنیم که با ارزشهای انسانی همسو هستند.
یکی از نگرانیهای اخلاقی کلیدی پیرامون هوش مصنوعی، موضوع سوگیری است. سیستمهای هوش مصنوعی روی دادهها آموزش داده میشوند و اگر آن دادهها بازتاب دهنده سوگیریهای موجود در جامعه باشند، سیستمهای هوش مصنوعی به احتمال زیاد آن سوگیریها را تداوم میبخشند. این میتواند منجر به نتایج ناعادلانه یا تبعیضآمیز در زمینههایی مانند استخدام، وامدهی و عدالت کیفری شود.
برای پرداختن به موضوع سوگیری در هوش مصنوعی، ضروری است که اطمینان حاصل شود که سیستمهای هوش مصنوعی روی مجموعههای داده متنوع و نماینده آموزش داده میشوند. همچنین مهم است که تکنیکهایی را برای شناسایی و کاهش سوگیری در الگوریتمهای هوش مصنوعی توسعه دهیم. علاوه بر این، شفافیت و پاسخگویی برای اطمینان از استفاده اخلاقی از سیستمهای هوش مصنوعی بسیار مهم است.
یکی دیگر از ملاحظات اخلاقی، پتانسیل استفاده از هوش مصنوعی برای اهداف مخرب است. از هوش مصنوعی میتوان برای توسعه سلاحهای خودمختار، ایجاد کلاهبرداریهای پیچیده فیشینگ یا انتشار اطلاعات نادرست استفاده کرد. ضروری است که اقداماتی را برای جلوگیری از استفاده از هوش مصنوعی برای اهداف مضر توسعه دهیم.
این شامل ایجاد دستورالعملهای اخلاقی برای توسعه هوش مصنوعی، ترویج شیوههای مسئولانه هوش مصنوعی و توسعه توافقنامههای بینالمللی برای تنظیم استفاده از هوش مصنوعی است. همچنین مهم است که درک عمومی از هوش مصنوعی و خطرات و مزایای بالقوه آن را تقویت کنیم.
آینده بشریت در دنیای مبتنی بر هوش مصنوعی
ظهور هوش مصنوعی هم فرصتهای بیسابقهای و هم چالشهای عمیقی را برای بشریت ارائه میدهد. با ادغام بیشتر سیستمهای هوش مصنوعی در زندگی ما، ضروری است که آینده کار، آموزش و کل جامعه را در نظر بگیریم.
یکی از چالشهای کلیدی اطمینان از این است که هوش مصنوعی برای افزایش قابلیتهای انسانی استفاده شود، نه اینکه به طور کامل جایگزین آنها شود. این امر مستلزم تغییر تمرکز از خودکارسازی وظایف به توانمندسازی کارگران است. هوش مصنوعی باید برای کمک به افراد برای بهرهوری بیشتر، خلاقیت و رضایت در کارشان استفاده شود.
آموزش نیز باید خود را با چشمانداز در حال تغییر سازگار کند. دانشآموزان باید مهارتهای جدیدی را بیاموزند که برای اقتصاد مبتنی بر هوش مصنوعی مرتبط هستند، مانند تفکر انتقادی، حل مسئله و خلاقیت. آنها همچنین باید درک عمیقی از هوش مصنوعی و تأثیرات بالقوه آن ایجاد کنند.
علاوه بر این، کل جامعه باید به پتانسیل افزایش نابرابری و اختلال اجتماعی رسیدگی کند. این میتواند شامل اجرای سیاستهایی مانند درآمد پایه همگانی، گسترش دسترسی به آموزش و تربیت و ترویج شمول اجتماعی باشد.
در نهایت، آینده بشریت در دنیای مبتنی بر هوش مصنوعی به توانایی ما در مهار قدرت هوش مصنوعی برای خیر، در حالی که خطرات بالقوه آن را کاهش میدهیم، بستگی دارد. این مستلزم یک تلاش مشترک شامل دولتها، کسبوکارها، محققان و جامعه مدنی است. با همکاری یکدیگر، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که هوش مصنوعی برای ایجاد یک آینده عادلانهتر، عادلانهتر و پایدارتر برای همه استفاده میشود.