هنر Ghibli با AI: خلق تصاویر با ابزار مدرن

یک زیبایی‌شناسی متمایز، یادآور دنیاهای دلربا و با دست ترسیم‌شده‌ای که توسط Studio Ghibli ژاپن با دقت ساخته شده‌اند، اخیراً با سرعت و گستردگی شگفت‌انگیزی چشم‌انداز دیجیتال را فرا گرفته است. فیدها در پلتفرم‌های بصری‌محور مانند Instagram و همچنین پلتفرم‌های متن‌محور مانند X (پلتفرمی که قبلاً با نام Twitter شناخته می‌شد)، ناگهان مملو از میم‌های آشنا، عکس‌های شخصی و مفاهیم کاملاً جدیدی شده‌اند که از طریق یک لنز هنری خاص بازآفرینی شده‌اند – لنزی که با نور ملایم و طبیعی، شخصیت‌هایی با چهره‌های لطیف و گویا، و لمس فراگیر نوستالژی غریب که اغلب در پس‌زمینه‌های سرسبز و پرپشت قرار گرفته، مشخص می‌شود. این کار لژیون‌هایی از انیماتورهای تازه‌کار نیست که یک شبه بر سبکی کلاسیک مسلط شده باشند، بلکه خروجی چشمگیر هوش مصنوعی به‌طور فزاینده پیچیده، به‌ویژه آخرین مدل چندوجهی OpenAI، یعنی GPT-4o است. این پدیده تلاقی جذابی از فرهنگ عامه، قدردانی هنری و قابلیت‌های به‌سرعت در حال پیشرفت هوش مصنوعی مولد را برجسته می‌کند و یک سبک هنری محبوب و خاص را برای دستکاری خلاقانه در مقیاسی بی‌سابقه در دسترس قرار می‌دهد. ماهیت ویروسی این روند نه تنها بر جذابیت پایدار زیبایی‌شناسی Ghibli تأکید می‌کند، بلکه بر سهولت روزافزون استفاده از ابزارهای پیچیده هوش مصنوعی توسط عموم مردم برای بیان خلاقانه و بازیگوشانه نیز صحه می‌گذارد.

موتور پشت هنر: GPT-4o از OpenAI

در قلب این انفجار خلاقانه، GPT-4o، جدیدترین نسخه از مدل هوش مصنوعی شناخته‌شده و اغلب مورد بحث OpenAI قرار دارد. ظرفیت قابل توجه آن برای تولید این تصاویر به سبک Ghibli، همراه با طیف گسترده‌ای از سبک‌های بصری دیگر، ناشی از پیشرفت‌های چشمگیر در نحوه تفسیر زبان انسان توسط هوش مصنوعی و ترجمه آن دستورالعمل‌ها به خروجی بصری قانع‌کننده است. خود OpenAI چندین نقطه قوت کلیدی ذاتی این مدل جدید را برجسته می‌کند که چنین خلاقیت‌هایی را ممکن و اغلب به طرز چشمگیری مؤثر می‌سازد. قابل ذکر است که توانایی بهبود یافته‌ای برای رندر دقیق متن درون تصاویر تولید شده وجود دارد – چالشی بدنام برای نسل‌های قبلی هوش مصنوعی تصویر. علاوه بر این، GPT-4o درک ظریف‌تری از دستورات کاربر نشان می‌دهد و فراتر از تشخیص ساده کلمات کلیدی حرکت می‌کند تا ظرافت‌های نیت، حالت و درخواست‌های سبکی را درک کند.

به‌طور حیاتی، این مدل ظرفیت استفاده از پایگاه دانش داخلی گسترده خود را در کنار زمینه فوری مکالمه یا مجموعه دستورالعمل‌های جاری دارد. این ‘حافظه’ به آن اجازه می‌دهد تا بر اساس تعاملات قبلی بنا کند، مفاهیم را به‌صورت تکراری اصلاح کند و حتی از تصاویر آپلود شده به‌عنوان الهام بصری مستقیم یا به‌عنوان پایه‌ای برای تبدیل استفاده کند. تصور کنید عکسی از حیوان خانگی خود را ارائه دهید و از هوش مصنوعی بخواهید آن را به‌عنوان شخصیتی که در جنگلی به سبک Ghibli خوابیده است، بازآفرینی کند – GPT-4o برای مدیریت چنین وظایف چندوجهی (ادغام ورودی/خروجی متن و تصویر) با روانی بیشتری نسبت به پیشینیان خود طراحی شده است. این ترکیب از رندر متن بهبود یافته، درک عمیق‌تر دستورات و آگاهی متنی به این معنی است که هوش مصنوعی فقط به‌صورت واکنشی پیکسل‌ها را بر اساس کلمات کلیدی تولید نمی‌کند؛ بلکه تلاش می‌کند تا حالت مورد نظر، عناصر خاص و سبک هنری کلی توصیف شده توسط کاربر را ترکیب کند و به نتایجی منجر شود که می‌تواند به‌طور شگفت‌انگیزی منسجم و همسو با زیبایی‌شناسی هدف، مانند Studio Ghibli، احساس شود. این قابلیت‌ها نشان‌دهنده جهشی رو به جلو در تبدیل هوش مصنوعی به شریکی مشارکتی‌تر و شهودی‌تر در خلق بصری است.

ساختن دنیای الهام‌گرفته از Ghibli خودتان

آغاز سفر خود برای خلق تصاویر به سبک Ghibli با استفاده از ChatGPT، به‌ویژه با بهره‌گیری از قدرت GPT-4o، طوری طراحی شده است که فرآیندی فوق‌العاده ساده باشد، حتی برای کسانی که تازه با تولید تصویر با هوش مصنوعی آشنا شده‌اند. در رابط چت آشنای ارائه شده توسط OpenAI، کاربران معمولاً گزینه‌ای را پیدا می‌کنند - که اغلب به‌طور محتاطانه از طریق یک نماد کوچک (شاید یک گیره کاغذ یا علامت مثبت) در نزدیکی نوار ورودی دستور قابل دسترسی است - تا قصد خود را برای تولید تصویر به جای فقط متن نشان دهند. گاهی اوقات این شامل انتخاب صریح حالت ‘Image’ یا صرفاً توصیف خروجی بصری مورد نظر و اجازه دادن به هوش مصنوعی برای درک زمینه است.

هنگامی که این حالت فعال شد، جادوی واقعی با دستور (prompt) آغاز می‌شود. این ورودی متنی جایی است که کاربر نقش کارگردان را بر عهده می‌گیرد و صحنه، شخصیت یا تبدیل مورد نظر را با دقت توصیف می‌کند. صرفاً درخواست ‘یک تصویر به سبک Ghibli’ ممکن است نتایج عمومی یا کلیشه‌ای به همراه داشته باشد. پتانسیل واقعی هوش مصنوعی زمانی آشکار می‌شود که شما زمینه غنی‌تر و دقیق‌تری ارائه دهید. در نظر بگیرید که مشخص کنید:

  • موضوع: دقیق باشید. به جای ‘یک منظره’، ‘یک کلبه سنگی تنها و فرسوده که در کنار نهری پر پیچ و خم در چمنزاری آفتاب‌گیر قرار گرفته است’ را امتحان کنید.
  • جزئیات شخصیت: اگر شامل فیگورهایی هستید، ظاهر، لباس، حالت چهره و عمل آنها را توصیف کنید. ‘دختر جوانی با موهای کوتاه قهوه‌ای، با لباسی قرمز ساده، که با کنجکاوی به داخل یک کنده درخت توخالی نگاه می‌کند.’
  • فضا و حالت: از صفت‌های تداعی‌گر استفاده کنید. ‘صحنه آرام گرگ و میش’، ‘سفری ماجراجویانه در میان کوه‌های مه‌آلود’، ‘یک روز بارانی مالیخولیایی که از پنجره دیده می‌شود.’
  • نورپردازی و پالت رنگ: منبع نور و کیفیت آن را مشخص کنید. ‘نور گرم بعد از ظهر که از میان برگ‌ها فیلتر می‌شود’، ‘نور ماه خنک و ملایم’، ‘پالت رنگی پر جنب و جوش که تحت سلطه سبزها و آبی‌ها است.’
  • عناصر خاص به سبک Ghibli: ذکر موتیف‌های نمادین می‌تواند به هدایت هوش مصنوعی کمک کند. ‘ویرانه‌های باستانی پوشیده از گیاه که توسط طبیعت بازپس گرفته شده‌اند’، ‘ارواح جنگلی دوستانه و غریب’، ‘آسمان‌های آبی تابستانی غیرممکن که با ابرهای سفید پف‌کرده نقطه‌گذاری شده‌اند’، ‘فضای داخلی دنج و به‌هم‌ریخته پر از کتاب و گیاه.’

به آن کمتر به‌عنوان صدور دستور به یک ماشین و بیشتر به‌عنوان همکاری با یک شاگرد دیجیتالی فکر کنید که مهارت فنی عظیمی دارد اما برای دیدگاه هنری کاملاً به راهنمایی شما متکی است. هرچه توصیف تداعی‌گرتر و دقیق‌تر باشد، هوش مصنوعی برای ثبت روح و زیبایی‌شناسی مورد نظر مجهزتر است. پس از ارسال دستور، هوش مصنوعی درخواست را پردازش می‌کند - یک کار محاسباتی پیچیده که بر اساس آموزش آن انجام می‌شود - و یک یا چند تصویر را بر اساس دستورالعمل‌های شما تولید می‌کند. سپس این تصاویر معمولاً می‌توانند به راحتی دانلود شوند، اغلب در وضوح‌های مختلف، آماده اشتراک‌گذاری یا اصلاح بیشتر. این فرآیند آزمایش را تشویق می‌کند؛ تغییر دستورات، افزودن جزئیات یا تغییر دیدگاه‌ها می‌تواند به نتایج متفاوت و جذابی منجر شود و خود فرآیند خلق را به یک کاوش تبدیل کند.

جادوی زیربنایی: چگونه هوش مصنوعی یاد می‌گیرد مانند Miyazaki نقاشی کند

توانایی به ظاهر جادویی مدل‌هایی مانند GPT-4o برای تقلید از سبک‌های هنری متمایز و ظریف، مانند ظاهر مشخص فیلم‌های Studio Ghibli، نتیجه قوانین برنامه‌ریزی شده برای هنرمندان خاص نیست، بلکه از روش‌های آموزشی پیچیده و مبتنی بر داده‌های عظیم پدیدار می‌شود. OpenAI و سایر توسعه‌دهندگان در این زمینه توضیح می‌دهند که این مدل‌های مولد قدرتمند با تجزیه و تحلیل مجموعه داده‌ای واقعاً عظیم شامل میلیاردها جفت تصویر-متن که از گستره وسیع اینترنت جمع‌آوری شده‌اند، یاد می‌گیرند. در طول این مرحله آموزشی فشرده، هوش مصنوعی فقط همبستگی‌های ساده یک به یک را یاد نمی‌گیرد (‘این الگوی پیکسل‌ها اغلب با برچسب ‘گربه’ مشخص می‌شود’، ‘این ترکیب کلمات ‘غروب آفتاب’ را توصیف می‌کند’). بلکه بسیار عمیق‌تر می‌رود و روابط آماری پیچیده بین عناصر بصری درون تصاویر و همچنین بین خود تصاویر را شناسایی می‌کند.

به آن به‌عنوان توسعه نوعی ‘سواد بصری’ فوق‌العاده پیچیده توسط هوش مصنوعی، کاملاً از داده‌ها، فکر کنید. این مدل در مورد ترکیب‌بندی‌های رایج اشیاء، پالت‌های رنگی معمول مرتبط با حالات یا تنظیمات خاص، الگوهای بافتی تکرارشونده، قوانین پرسپکتیو، و - به‌طور حیاتی برای تقلید سبک - امضاهای بصری ثابتی که سبک‌ها یا ژانرهای هنری خاص را تعریف می‌کنند، یاد می‌گیرد. یاد می‌گیرد چه چیزی باعث می‌شود منظره Ghibli احساس Ghibli بودن بدهد - شاید نحوه تعامل خاص نور با شاخ و برگ، طراحی مشخص ابرها، تناسبات شخصیت‌ها، یا کیفیت احساسی منتقل شده از طریق خطوط و رنگ، حتی اگر نتواند این مفاهیم را با اصطلاحات انسانی بیان کند.

این یادگیری بنیادی سپس از طریق تکنیک‌هایی که OpenAI از آنها به‌عنوان ‘پس‌آموزش تهاجمی’ (aggressive post-training) یاد می‌کند، بیشتر اصلاح می‌شود. این مرحله احتمالاً شامل تنظیم دقیق مدل بر روی مجموعه داده‌های انتخاب شده، استفاده از یادگیری تقویتی بر اساس بازخورد انسانی (رتبه‌بندی کیفیت و ارتباط تصاویر تولید شده) و روش‌های دیگر برای افزایش توانایی آن در پیروی دقیق از دستورالعمل‌ها، حفظ انسجام سبکی و تولید نتایج زیبایی‌شناختی دلپذیر است. نتیجه، مدلی است که دارای درجه شگفت‌انگیزی از روانی بصری است - قادر به تولید تصاویری که فقط تزئینات تصویری نیستند، بلکه از نظر متنی مناسب، از نظر ترکیب‌بندی سالم و از نظر سبکی منسجم هستند، و به آن اجازه می‌دهد تا جوهر ظریف زیبایی‌شناسی‌هایی مانند Studio Ghibli را هنگام دریافت دستور صحیح درک و تکرار کند. این فرآیندی است که بر اساس تشخیص الگو در مقیاسی غیرقابل تصور بنا شده است.

فراتر از OpenAI: کاوش در اکوسیستم هنر هوش مصنوعی

در حالی که قابلیت‌های چشمگیر GPT-4o به‌طور قابل درکی در موج فعلی هنر هوش مصنوعی الهام‌گرفته از Ghibli کانون توجه را به خود جلب کرده است، تشخیص این نکته حیاتی است که چشم‌انداز ابزارهای تولید تصویر هوش مصنوعی متنوع، پر جنب و جوش و به‌سرعت در حال تحول است. OpenAI یک بازیگر اصلی است، اما به هیچ وجه تنها ارائه‌دهنده مسیرهایی برای خلق بصری نیست. چندین پلتفرم دیگر به کاربران ابزارهایی برای خلق تصاویر به سبک Ghibli ارائه می‌دهند که اغلب تحت مدل‌های دسترسی متفاوت عمل می‌کنند، دارای ویژگی‌های منحصر به فرد هستند یا نیازهای کاربر کمی متفاوت را برآورده می‌کنند.

نقاط ورود قابل دسترس برای آزمایش اغلب در پلتفرم‌هایی یافت می‌شوند که سطوح رایگان ارائه می‌دهند یا بر اساس سیستم اعتباری عمل می‌کنند. ابزارهایی مانند:

  • Craiyon (که شهرت اولیه خود را به‌عنوان DALL-E mini به دست آورد) به دلیل سادگی و دسترسی رایگان، همچنان یک انتخاب محبوب است و به کاربران امکان می‌دهد به سرعت دستورات را آزمایش کرده و دسته‌هایی از تصاویر را تولید کنند، اگرچه اغلب با وضوح یا وفاداری پایین‌تر در مقایسه با مدل‌های برتر.
  • Playground AI یک رابط مبتنی بر وب با مدل‌های مختلف هوش مصنوعی زیربنایی (از جمله انواع Stable Diffusion) ارائه می‌دهد و درجه‌ای از اعتبارات تولید رایگان را فراهم می‌کند، که اغلب با کنترل‌های پیشرفته‌تر برای پارامترهای تصویر همراه است.
  • Deep AI مجموعه‌ای از ابزارهای هوش مصنوعی، از جمله یک مولد متن به تصویر را ارائه می‌دهد که اغلب دارای رابط کاربری ساده و مناسب برای مبتدیان است.

این پلتفرم‌ها معمولاً به کاربران اجازه می‌دهند دستورات متنی را وارد کنند و برخی نیز از آپلود تصاویر مرجع برای هدایت فرآیند تولید پشتیبانی می‌کنند. در حالی که تصاویر حاصل ممکن است به‌طور مداوم به دقت فوتورئالیستی، درک ترکیب‌بندی پیچیده یا پایبندی دقیق به دستورات نشان داده شده توسط پیشرفته‌ترین مدل‌های اغلب مبتنی بر اشتراک مانند GPT-4o یا Midjourney دست نیابند، اما اغلب می‌توانند زیبایی‌شناسی اصلی Ghibli را به‌طور مؤثر ثبت کنند - نرمی مشخصه، طراحی‌های گویای شخصیت‌ها، محیط‌های جوی. آنها منابع ارزشمندی برای کاوش گاه به گاه، ایده‌پردازی سریع یا کاربرانی هستند که با بودجه محدود کار می‌کنند.

علاوه بر این، یکی دیگر از رقبای مهم در عرصه گسترده‌تر هوش مصنوعی مولد، Grok است که توسط xAI ایلان ماسک توسعه یافته است. Grok که عمدتاً به‌عنوان یک هوش مصنوعی مکالمه‌ای شناخته می‌شود، قابلیت‌های تولید تصویر را نیز در خود جای داده است. کاربران می‌توانند از Grok بخواهند آثار هنری به سبک Ghibli ایجاد کند یا عکس‌های موجود را از طریق این فیلتر هنری خاص بازآفرینی کند. گزارش‌ها و تجربیات کاربران نشان می‌دهد که کیفیت خروجی آن می‌تواند متغیر باشد؛ گاهی اوقات نتایج بسیار قانع‌کننده و از نظر زیبایی‌شناختی دلپذیری تولید می‌کند که با سایر مدل‌های برتر رقابت می‌کند، در حالی که در مواقع دیگر ممکن است در مقایسه با سرویس‌های تخصصی‌تر تولید تصویر، با ثبات یا تفسیر دستورات مشکل داشته باشد.

هر ابزار در این اکوسیستم در حال گسترش، جایگاه کمی متفاوتی را اشغال می‌کند. برخی سهولت استفاده را در اولویت قرار می‌دهند، برخی دیگر کنترل دقیق بر فرآیند تولید را ارائه می‌دهند، برخی بر سبک‌ها یا قابلیت‌های خاص تمرکز می‌کنند و از نظر هزینه (از رایگان تا سطوح مختلف اشتراک) به‌طور قابل توجهی متفاوت هستند. این تنوع به نفع کاربران است و طیف وسیعی از گزینه‌ها را برای مطابقت با تخصص فنی، اهداف خلاقانه و ملاحظات مالی آنها هنگام کاوش در امکانات هنر مبتنی بر هوش مصنوعی، از جمله ثبت جذابیت منحصر به فرد Studio Ghibli، ارائه می‌دهد.

پیامدهای خلاقانه: فراتر از صرفاً میم‌ها

شیفتگی ویروسی پیرامون تصاویر Ghibli تولید شده توسط هوش مصنوعی، در حالی که به ظاهر سبک‌سرانه و ناشی از روندهای رسانه‌های اجتماعی است، در واقع به‌عنوان شاخصی قوی از یک تغییر گسترده‌تر و عمیق‌تر در چشم‌انداز قابلیت‌های خلاقانه و بیان دیجیتال عمل می‌کند. آنچه تا همین اواخر، حوزه انحصاری هنرمندان بسیار ماهر بود که سال‌ها را صرف تسلط بر هنر خود می‌کردند، یا نیاز به دسترسی به نرم‌افزارهای پیچیده و گران‌قیمت و دانش فنی قابل توجه داشت، اکنون به‌طور فزاینده‌ای - اغلب به‌صورت رایگان یا با هزینه نسبتاً کم - برای تقریباً هر کسی که اتصال به اینترنت و توانایی بیان یک ایده به زبان طبیعی را دارد، قابل دسترس شده است.

این دموکراتیزه شدن سریع ابزارهای خلق بصری پیامدهای قابل توجهی در حوزه‌های مختلف دارد. در سطح فردی، به افرادی که ممکن است فاقد آموزش هنری سنتی باشند، قدرت می‌دهد تا مفاهیم خود را تجسم کنند، ارتباطات دیجیتالی خود را شخصی‌سازی کنند، تصاویر منحصر به فردی برای پروژه‌های شخصی (مانند وبلاگ‌ها، ارائه‌ها یا حتی کالاهای سفارشی) تولید کنند، یا صرفاً بدون موانع مهارت فنی یا محدودیت منابع، در کاوش‌های بازیگوشانه و تخیلی شرکت کنند. این امر مصرف‌کنندگان منفعل رسانه‌های بصری را به خالقان فعال تبدیل می‌کند و نوع جدیدی از سواد دیجیتال را که بر تعامل با هوش مصنوعی مولد متمرکز است، پرورش می‌دهد.

فراتر از استفاده شخصی و ماهیت زودگذر فرهنگ میم، این فناوری به تغییرات بالقوه تحول‌آفرین در جریان‌های کاری خلاقانه حرفه‌ای اشاره دارد. صنایعی مانند طراحی گرافیک، تبلیغات، توسعه بازی و فیلم‌سازی در حال حاضر با این ابزارها برای موارد زیر آزمایش می‌کنند:

  • نمونه‌سازی سریع: تولید سریع چندین مفهوم بصری برای شخصیت‌ها، محیط‌ها یا طرح‌های محصول بر اساس توضیحات اولیه.
  • تولید هنر مفهومی: ایجاد مود بردها، استوری‌بردها و کاوش‌های بصری اولیه برای هدایت توسعه هنری بیشتر.
  • ایجاد دارایی: تولید بافت‌ها، پس‌زمینه‌ها یا حتی اسپرایت‌های ساده شخصیت، که به‌طور بالقوه خطوط لوله تولید را سرعت می‌بخشد.
  • محتوای شخصی‌سازی شده: امکان تولید پویای تصاویر منحصر به فرد متناسب با کاربران فردی در زمینه‌های بازاریابی یا سرگرمی.

این فناوری همچنین ممکن است راه را برای اشکال کاملاً جدیدی از داستان‌سرایی تعاملی یا تجربیات رسانه‌ای شخصی‌سازی شده هموار کند که در آن تصاویر بر اساس ورودی یا زمینه کاربر تطبیق می‌یابند. با این حال، این دسترسی رو به رشد بدون پیچیدگی نیست. این امر به‌ناچار بحث‌های جاری در مورد ماهیت هنر و خلاقیت در عصر هوش مصنوعی را مطرح و تشدید می‌کند. سؤالات پیرامون مؤلف (هنرمند کیست - کاربر، هوش مصنوعی، توسعه‌دهندگان هوش مصنوعی؟)، حق چاپ (آیا تصاویر تولید شده توسط هوش مصنوعی که از سبک خاصی تقلید می‌کنند می‌توانند دارای حق چاپ باشند؟ آیا حقوق هنرمند اصلی را نقض می‌کند؟)، پیامدهای اخلاقی تقلید سبک، و تأثیر اقتصادی بالقوه بر هنرمندان انسانی به‌طور فزاینده‌ای فوری می‌شوند و نیازمند بررسی دقیق توسط جامعه، سیستم‌های حقوقی و خود خالقان هستند. بنابراین، روند Ghibli چیزی بیش از یک پدیده زودگذر اینترنتی است؛ این تجلی قابل مشاهده یک جریان زیربنایی فناورانه قدرتمند است که نحوه خلق، مصرف و تفکر ما در مورد هنر بصری را تغییر می‌دهد.

پیمایش در ظرافت‌ها: کیفیت، دستورات و انتظارات

دستیابی به آن تصویر کامل و تداعی‌گر الهام‌گرفته از Ghibli از طریق یک مولد هوش مصنوعی همیشه یک فرآیند ساده و با فشار یک دکمه نیست. در حالی که ابزارها به‌طور فزاینده‌ای قدرتمند و کاربرپسند می‌شوند، کیفیت، وفاداری و شایستگی هنری خروجی به‌شدت به چندین عامل بستگی دارد و اغلب نیازمند درجه‌ای از صبر، آزمایش و ظرافت از سوی کاربر است. درک این ظرافت‌ها کلید استفاده مؤثر از فناوری و مدیریت انتظارات است.

هنر دستور (Prompt) بازبینی شده: همانطور که قبلاً برجسته شد، دستور متنی تنها مهم‌ترین عنصری است که تحت کنترل مستقیم کاربر قرار دارد. کیفیت آن مستقیماً با کیفیت تصویر تولید شده ارتباط دارد. درخواست‌های مبهم یا عمومی (‘نقاشی Ghibli’) تقریباً به‌طور قطع نتایج عمومی یا نامطلوب به همراه خواهند داشت. ویژگی بسیار مهم است. فکر کردن مانند یک کارگردان یا نویسنده‌ای که صحنه‌ای را توصیف می‌کند مفید است:

  • از افعال قوی و صفت‌های توصیفی استفاده کنید.
  • موضوع، عمل، محیط و حالت را به‌وضوح تعریف کنید.
  • شرایط نوری، پالت‌های رنگی و حتی زوایای دوربین (‘نمای باز’، ‘نمای نزدیک’) را مشخص کنید.
  • افزودن ‘دستورات منفی’ را در نظر بگیرید - دستور دادن به هوش مصنوعی در مورد آنچه نباید شامل شود (به‌عنوان مثال، ‘بدون متن’، ‘بدون امضا’، ‘اجتناب از فوتورئالیسم’) می‌تواند به اصلاح خروجی کمک کند.

تکرار و آزمایش: به‌ندرت اولین تلاش تصویر عالی را تولید می‌کند. استفاده مؤثر اغلب شامل یک فرآیند تکراری است. کاربران باید انتظار داشته باشند که:

  • چندین تنوع بر اساس یک دستور واحد تولید کنند.
  • دستور را بر اساس نتایج اولیه اصلاح کنند، جزئیات بیشتری اضافه کنند، اصطلاحات مبهم را حذف کنند یا عناصر کلیدی را بازنویسی کنند.
  • کلمات کلیدی سبکی کمی متفاوت را امتحان کنند (به‌عنوان مثال، ‘به سبک Hayao Miyazaki’، ‘زیبایی‌شناسی آبرنگ انیمه’، ‘سبک انیمیشن نوستالژیک’) تا ببینند هوش مصنوعی چگونه آنها را تفسیر می‌کند.
  • با مدل‌ها یا پلتفرم‌های مختلف هوش مصنوعی آزمایش کنند، زیرا هر کدام ممکن است نقاط قوت خاص خود را داشته باشند و دستورات را متفاوت تفسیر کنند.

مدیریت انتظارات و درک محدودیت‌ها: حیاتی است که با انتظارات واقع‌بینانه به تولید تصویر با هوش مصنوعی نزدیک شویم. حتی پیشرفته‌ترین مدل‌ها مانند GPT-4o هنرمندان دیجیتال خطاناپذیری نیستند که قادر به درک و اجرای کامل شبیه به انسان باشند. کاربران ممکن است با موارد زیر مواجه شوند:

  • مصنوعات و ناهماهنگی‌ها: هوش مصنوعی گاهی اوقات می‌تواند تصاویری با ناهنجاری‌های عجیب تولید کند - انگشتان اضافی، چهره‌های تحریف شده، اشیایی که به‌طور غیرطبیعی ادغام می‌شوند، فیزیک غیرمنطقی یا متن بی‌معنی.
  • تفسیر نادرست: هوش مصنوعی ممکن است نیت دستور را اشتباه درک کند، بر روی عناصر اشتباه تمرکز کند یا نتواند حالت یا سبک مورد نظر را به‌دقت ثبت کند.
  • دشواری با پیچیدگی: صحنه‌های بسیار پیچیده شامل چندین شخصیت در حال تعامل، روابط فضایی پیچیده یا مفاهیم انتزاعی می‌توانند مدل‌های فعلی را به چالش بکشند.
  • عامل ‘روح’: در حالی که هوش مصنوعی می‌تواند عناصر سبکی را با دقت قابل توجهی تقلید کند، تکرار ‘روح’ منحصر به فرد، هدفمندی و نقص‌های ظریف ذاتی هنر خلق شده توسط انسان، هدفی دست‌نیافتنی باقی می‌ماند. تصاویر تولید شده ممکن است از نظر فنی در سبک Ghibli صحیح به نظر برسند اما فاقد طنین احساسی خاص یا عمق روایی آثار اصلی باشند.

درک این محدودیت‌ها به کاربران کمک می‌کند تا از فناوری برای آنچه هست قدردانی کنند - ابزاری فوق‌العاده قدرتمند برای ایده‌پردازی و خلق بصری - در حالی که تشخیص می‌دهند که جایگزین کاملی برای هنر انسانی یا قضاوت انتقادی نیست. موفقیت اغلب در هدایت ماهرانه هوش مصنوعی، تکرار نتایج و دانستن اینکه چه زمانی خروجی آن به‌عنوان نقطه شروع عمل می‌کند نه یک محصول نهایی، نهفته است.