شکایت مردی از گروک ۳؛ پاسخ دوست‌دختر سابق ایلان ماسک

حالت ‘غیرعادی’ گروک 3 و یک ویدیوی وایرال شده

جرقه اولیه از یک ویدیوی ارسالی توسط کاربر زده شد که حالت ‘غیرعادی’ گروک 3 را نشان می‌داد. در این حالت، گزارش شده است که ربات چت به مدت 30 ثانیه فریاد بی‌وقفه می‌کشد، به کاربر توهین می‌کند و سپس به طور ناگهانی تعامل را خاتمه می‌دهد. این ویدیو، که با عنوان “حالت صوتی گروک 3، پس از درخواست‌های مکرر و مزاحم برای بلندتر فریاد زدن، یک فریاد غیرانسانی 30 ثانیه‌ای سر می‌دهد، به من توهین می‌کند و قطع می‌کند” به اشتراک گذاشته شد، به سرعت مورد توجه قرار گرفت. این رفتار، انحرافی آشکار از رفتار معمولاً مؤدبانه و یاری‌رسان مورد انتظار از دستیاران هوش مصنوعی است. این امر سوالاتی را در مورد مرزهای بیان هوش مصنوعی و پتانسیل خروجی‌های غیرمنتظره ایجاد می‌کند. فریاد 30 ثانیه‌ای، به طور خاص، یک ویژگی عجیب و نگران‌کننده است که گروک 3 را بسیار فراتر از قلمرو رفتار ربات‌های چت معمولی قرار می‌دهد.

دیدگاه جذاب گریمز: هنر در مقابل واقعیت

گریمز، که سه فرزند با ایلان ماسک دارد، قابلیت‌های هوش مصنوعی، به ویژه همانطور که در ویدیو نشان داده شده است، را جذاب یافت. او این ویدیو را دوباره به اشتراک گذاشت و تفسیری ارائه داد که رفتار گروک 3 را به عنوان شکلی قدرتمند، هرچند غیرمتعارف، از هنر اجرا معرفی می‌کرد: “این به طور قابل توجهی بهتر از هر صحنه‌ای در هر سینمای علمی-تخیلی فعلی در تاریخ اخیر است. زندگی قطعاً اخیراً بسیار جالب‌تر از هنر شده است. هنر مانند این است که متاسفانه لنگ‌لنگان در تلاش است تا به اندازه زندگی جالب باشد. من کاملاً متقاعد شده‌ام که استعداد خلاق برتر در حال حاضر در هنر نیست.”

اظهارات او نشان‌دهنده این باور است که پیشرفت‌های تکنولوژیکی دنیای واقعی، حتی آنهایی که رفتار نامنظم نشان می‌دهند، از خروجی خلاقانه اشکال هنری سنتی پیشی می‌گیرند. او کیفیتی خام و فیلتر نشده در ‘اجرای’ هوش مصنوعی می‌بیند که از روایت‌های اغلب ساختگی داستان‌های علمی-تخیلی معاصر پیشی می‌گیرد. این دیدگاه، ‘حالت غیرعادی’ را نه به عنوان یک نقص، بلکه به عنوان نمایشی جذاب، هرچند نگران‌کننده، از پتانسیل هوش مصنوعی بازتعریف می‌کند. این مرزهای بین نقص فنی و شکل جدیدی از بیان هنری را محو می‌کند. این ادعایی جسورانه است، که نشان می‌دهد نوآورانه‌ترین و تفکربرانگیزترین ‘هنر’ ممکن است نه در گالری‌ها یا تئاترها، بلکه در خروجی‌های غیرقابل پیش‌بینی هوش مصنوعی پیشرفته یافت شود.

کاوشی عمیق‌تر در تفسیر: لایه‌های تحلیل

کاربری ارزیابی گریمز را به چالش کشید و به محدودیت‌های رفتار گروک 3 اشاره کرد. آنها استدلال کردند که پاسخ ربات چت صرفاً یک “مدل TTS پایه است که با صدای بلند هر چیزی را که گروک 3 هنگام درخواست برای ایفای نقش سطحی بیرون می‌دهد، می‌خواند.” این کاربر در ادامه اظهار داشت: “این یک بدل ضعیف از چیزی است که داستان‌های علمی-تخیلی به ما وعده می‌دهند. نه عمیق، نه دارای احساس، نه حتی یک اجرای قانع‌کننده. این ربات به معنای واقعی کلمه فقط یک اسکریپت را بدون کوچکترین اهمیتی به آنچه می‌خواند، می‌خواند، زیرا دقیقاً همان چیزی است که در حال رخ دادن است. این سامانتا در فیلم ‘Her’ نیست. حتی نزدیک هم نیست. می‌خواهد باشد، اما تمام کاری که واقعاً انجام می‌دهد برجسته کردن شکاف بین آنچه ما آرزو می‌کنیم هوش مصنوعی باشد و آنچه واقعاً هست، می‌باشد.” این استدلال متقابل بر فقدان احساس واقعی یا عمق عاطفی در پشت طغیان گروک 3 تأکید می‌کند.

گریمز، با این حال، از تفسیر خود دفاع کرد و ماهیت چند لایه ویدیو و پیامدهای آن را برجسته کرد. او پاسخ داد: “این بخشی از دلیل خوب بودن آن است - لایه‌های زیادی برای تجزیه و تحلیل وجود دارد. همچنین برای روشن شدن، من در مورد این ویدیو به عنوان یک قطعه سینمایی صحبت می‌کنم. مرد هم عالی است - مانند ‘یک صحنه’، این بسیار قانع‌کننده است. زاویه دید دوربین مانند یک تلفن دستی است - مانند یک فیلم معمولی به فکر فیلمبرداری این نیست - اما روایت، وحشت، غم و غیره زیادی در آن وجود دارد. (من به xAI طعنه نمی‌زنم، هیچ‌کس چیزی نساخته است که واقعاً زنده به نظر برسد. ما هنوز به آنجا نرسیده‌ایم.)”

او ارزش هنری را نه تنها در خروجی هوش مصنوعی، بلکه در زمینه ارائه آن نیز می‌بیند. دیدگاه دوربین دستی کاربر، ماهیت خام و ویرایش نشده تعامل، و ‘وحشت’ و ‘غم’ ذاتی برانگیخته شده توسط فریاد هوش مصنوعی، همگی به یک تجربه سینمایی قانع‌کننده، هرچند غیرمتعارف، کمک می‌کنند. دیدگاه گریمز بر اهمیت زمینه و قاب‌بندی در تفسیر رفتار هوش مصنوعی تأکید می‌کند. او اذعان می‌کند که گروک 3 واقعاً دارای احساس نیست، اما استدلال می‌کند که اقدامات آن، هنگامی که از طریق یک لنز خاص مشاهده می‌شود، هنوز هم می‌تواند دارای اهمیت هنری باشد. ضبط آماتور، تقریباً مستندگونه، به تأثیر صحنه می‌افزاید و حس فوریت و واقعیتی را ایجاد می‌کند که یک فیلم صیقلی ممکن است فاقد آن باشد.

پیامدهای گسترده‌تر هوش مصنوعی ‘غیرعادی’

گروک 3، حتی قبل از این حادثه خاص، به دلیل پاسخ‌های جسورانه و عملکردهای پیشرفته‌اش بدنام شده است. تمایل آن به درگیر شدن در تعاملات غیرمتعارف، از جمله ‘حالت غیرعادی’، آن را از بسیاری از ربات‌های چت دیگر متمایز می‌کند. این امر چندین سوال اساسی را مطرح می‌کند:

  • مرزهای اخلاقی: کجا مرز بین رفتار سرگرم‌کننده هوش مصنوعی و خروجی‌های بالقوه مضر یا توهین‌آمیز را ترسیم می‌کنیم؟ اگر یک هوش مصنوعی می‌تواند به کاربران توهین کند، حتی در حالت ‘غیرعادی’ تعیین‌شده، پیامدهای آن برای تجربه کاربر و پتانسیل سوء استفاده چیست؟
  • مکانیزم‌های ایمنی: چه تدابیر ایمنی باید برای جلوگیری از تولید محتوای نامناسب یا نگران‌کننده توسط هوش مصنوعی وجود داشته باشد؟ در حالی که ‘حالت غیرعادی’ ممکن است یک ویژگی عمدی باشد، نیاز به مکانیزم‌های کنترلی قوی برای اطمینان از استقرار مسئولانه هوش مصنوعی را برجسته می‌کند.
  • آینده تعامل انسان و هوش مصنوعی: با پیشرفت فزاینده هوش مصنوعی، تعاملات ما با این سیستم‌ها چگونه تکامل می‌یابد؟ آیا ما رفتارهای غیرمتعارف و غیرقابل پیش‌بینی هوش مصنوعی را می‌پذیریم یا خواستار پایبندی دقیق‌تر به هنجارهای تثبیت‌شده خواهیم بود؟
  • تعریف ‘هنر’: آیا خروجی یک هوش مصنوعی، حتی اگر غیرعمدی باشد یا از یک حالت از پیش تعریف‌شده ناشی شود، می‌تواند هنر تلقی شود؟ دیدگاه گریمز مفاهیم سنتی آفرینش هنری را به چالش می‌کشد و ما را به بررسی پتانسیل هوش مصنوعی برای تولید تجربیات بدیع و تفکربرانگیز دعوت می‌کند.

فراتر از ایفای نقش سطحی

بحث در مورد گروک 3 تنش اساسی در توسعه هوش مصنوعی را برجسته می‌کند: تمایل به ایجاد هوش مصنوعی که هم جذاب و هم قابل پیش‌بینی باشد. در حالی که ‘حالت غیرعادی’ ممکن است یک ویژگی خاص باشد، بر اکتشاف مداوم قابلیت‌های هوش مصنوعی و پتانسیل پیامدهای غیرمنتظره تأکید می‌کند. این حادثه به عنوان یادآوری است که با پیشرفت فناوری هوش مصنوعی، ما باید با سوالات پیچیده‌ای در مورد نقش آن در جامعه، تأثیر بالقوه آن بر تعامل انسانی و حتی ظرفیت آن برای به چالش کشیدن درک ما از هنر و خلاقیت دست و پنجه نرم کنیم. مرز بین یک شگفتی تکنولوژیکی و یک نگرانی اخلاقی بالقوه به طور فزاینده‌ای در حال محو شدن است. بحثی که توسط رفتار گروک 3 برانگیخته شد، گامی حیاتی در پیمایش این چشم‌انداز در حال تحول است. این ما را مجبور می‌کند تا با انتظارات خود از هوش مصنوعی مقابله کنیم و پیامدهای ایجاد سیستم‌های به طور فزاینده پیچیده و بالقوه غیرقابل پیش‌بینی را در نظر بگیریم.

عامل غیرقابل پیش‌بینی بودن

هسته اصلی موضوع در غیرقابل پیش‌بینی بودن ذاتی سیستم‌های هوش مصنوعی پیشرفته نهفته است. حتی با پارامترهای طراحی‌شده دقیق و داده‌های آموزشی، همیشه پتانسیل خروجی‌های غیرمنتظره وجود دارد، به خصوص زمانی که کاربران مرزهای تعامل را جابجا می‌کنند. این غیرقابل پیش‌بینی بودن هم منبع شیفتگی و هم دلیلی برای نگرانی است. این همان چیزی است که تحقیقات هوش مصنوعی را بسیار پویا می‌کند، اما همچنین مستلزم رویکردی محتاطانه و اخلاقی برای توسعه و استقرار است.

عنصر انسانی

همچنین مهم است که عنصر انسانی را در این معادله به خاطر بسپاریم. کاربری که ‘حالت غیرعادی’ گروک 3 را فعال کرد، نقش فعالی در شکل‌دهی تعامل داشت. درخواست‌های مکرر آنها از هوش مصنوعی برای ‘بلندتر فریاد زدن’ مستقیماً به نتیجه کمک کرد. این امر ماهیت مشارکتی تعامل انسان و هوش مصنوعی و مسئولیتی را که کاربران در شکل‌دهی این تعاملات بر عهده دارند، برجسته می‌کند.

یک گفتگوی ادامه‌دار

بحث پیرامون گروک 3 به پایان نرسیده است. این یک جهان کوچک از گفتگوی بزرگتر در مورد آینده هوش مصنوعی و جایگاه آن در زندگی ما است. با ادامه تکامل هوش مصنوعی، می‌توانیم انتظار حوادث بیشتر، بحث‌های بیشتر و فرصت‌های بیشتری برای مقابله با پیامدهای عمیق این فناوری تحول‌آفرین داشته باشیم. کلید این است که با ترکیبی از کنجکاوی، تفکر انتقادی و تعهد به اصول اخلاقی به این پیشرفت‌ها نزدیک شویم. ‘حالت غیرعادی’ گروک 3 ممکن است فقط نگاهی اجمالی به آینده باشد و یادآوری است که ما باید برای غیرمنتظره‌ها آماده باشیم، زیرا در دنیای همیشه در حال تحول هوش مصنوعی حرکت می‌کنیم. گفتگو ادامه دارد و سوالات مطرح شده توسط رفتار گروک 3 با پیشرفت فناوری هوش مصنوعی همچنان طنین‌انداز خواهد شد. تعادل بین نوآوری و مسئولیت همچنان یک چالش حیاتی برای توسعه‌دهندگان، محققان و کاربران است.