اولتیماتوم ۱۰۰ روزه
پس از موفقیت چشمگیر ChatGPT، فشار بر رهبری گوگل بسیار زیاد بود. کسبوکار اصلی جستجوی این شرکت، که پایه و اساس سلطه آن برای بیش از دو دهه بود، ناگهان آسیبپذیر شد. به سیسی هسیائو، یکی از مدیران باتجربه گوگل، دستور قاطعی داده شد: ظرف ۱۰۰ روز یک رقیبِ مناسب برای ChatGPT توسعه دهید.
این ضرب الاجلِ به ظاهر غیرممکن، بر فوریتِ اوضاع تأکید داشت. گوگل، با تمام منابع و تخصص خود، غافلگیر شده بود. این شرکت سرمایهگذاری هنگفتی در هوش مصنوعی انجام داده بود، حتی پیشگام برخی از فناوریهای زیربنایی بود که ChatGPT را تقویت میکرد. با این حال، این OpenAI، یک رقیب بسیار کوچکتر و جوانتر بود که تخیل عموم را به خود جلب کرده بود و مهمتر از آن، دستور کار آینده تعامل هوش مصنوعی را تعیین کرده بود.
فرمان ۱۰۰ روزه فقط ساختن یک محصول نبود. بلکه در مورد بازپسگیریِ زمینِ از دست رفته و اثبات موقعیت گوگل در چشماندازِ به سرعت در حال تحول هوش مصنوعی بود. این یک مسابقه با زمان بود، آزمونی برای توانایی گوگل در انطباق و نوآوری تحت فشار شدید. فرآیندهای داخلی شرکت، که اغلب با لایههایی از بوروکراسی و بررسی دقیق مشخص میشد، باید ساده و تسریع میشد.
تقلایی برای منابع و استعداد
مسابقه برای رسیدن به OpenAI یک ماراتن نبود. بلکه مجموعهای از دوی سرعت بود. گوگل مجبور شد به سرعت منابع را دوباره تخصیص دهد و مهندسان و محققان را از پروژههای مختلف بیرون بکشد تا روی چالش چتبات تمرکز کنند. این جابجایی داخلی گواهی بر جدیتی بود که گوگل برای این تهدید قائل بود.
- سازماندهی مجدد داخلی: تیمها منحل و دوباره تشکیل شدند، اولویتها تغییر کردند و پروژههای بلندمدت متوقف شدند. تمرکز اصلی، توسعه یک چتبات رقابتی شد.
- جذب استعداد: در حالی که گوگل قبلاً یک تیم تحقیقاتیِ قدرتمند هوش مصنوعی داشت، این شرکت همچنین به بیرون نگاه کرد و به دنبال جذب استعداد و تخصص خارجی برای تقویت تلاشهای خود بود.
- سرمایهگذاری در زیرساخت: ساخت و استقرار مدلهای زبانی بزرگ، فناوری زیربنایی چتباتها، به قدرت محاسباتی قابل توجهی نیاز داشت. گوگل سرمایهگذاری خود را در زیرساختهای ابریِ عظیم خود افزایش داد.
این بسیج گسترده منابع، مقیاس چالش و خطرات موجود را برجسته کرد. گوگل اساساً بخش قابل توجهی از آینده خود را بر توانایی خود در پاسخ موثر به چالش OpenAI شرطبندی میکرد.
پایین آوردن حفاظها
گوگل در عجله خود برای رقابت، با یک دوراهیِ حیاتی نیز روبرو شد: چگونه بین نیاز به سرعت و مسئولیت توسعه هوش مصنوعی به طور ایمن و اخلاقی تعادل برقرار کند. این شرکت مدتها بود که رویکردی محتاطانه در قبال استقرار هوش مصنوعی داشت و بر خطرات بالقوه و پیامدهای اجتماعی این فناوری قدرتمند تأکید میکرد.
با این حال، فشار رقابتیِ اعمال شده توسط OpenAI، گوگل را مجبور کرد تا تحمل ریسک خود را دوباره ارزیابی کند. برخی از حفاظها و پروتکلهای داخلی که قبلاً بر توسعه هوش مصنوعی حاکم بودند، به منظور تسریع پیشرفت، کاهش یافتند یا دور زده شدند.
این تصمیم، اگرچه در چارچوب چشمانداز رقابتی قابل درک بود، اما نگرانیهایی را در میان برخی از افراد در داخل گوگل و جامعه گستردهتر هوش مصنوعی ایجاد کرد. پتانسیل پیامدهای ناخواسته، مانند گسترش اطلاعات نادرست یا تداوم سوگیریها، غیرقابل انکار بود. مسابقه برای رسیدن به OpenAI، گوگل را مجبور کرد تا بین سرعت و ایمنی، یک معاوضه دشوار انجام دهد.
شبهای بیخوابی و اخراجها
هزینه انسانی این رقابت شدید، قابل توجه بود. مهندسان و محققان ساعتهای طاقتفرسایی کار میکردند و اغلب زمان و رفاه شخصی خود را فدای رسیدن به ضربالاجلهای سخت میکردند. فشار برای ارائه نتایج، بیامان بود.
به طور متناقض، حتی در حالی که گوگل برای ساخت چتبات خود تلاش میکرد، این شرکت همچنین دورهای از کاهش هزینهها و اخراجها را پشت سر میگذاشت. این همجواریِ اولویتها – سرمایهگذاری هنگفت در هوش مصنوعی و همزمان کاهش تعداد کارکنان – احساس عدم اطمینان و اضطراب را در میان کارکنان ایجاد کرد.
اخراجها، در حالی که ظاهراً با هدف سادهسازی عملیات و بهبود کارایی انجام میشد، همچنین برای تأکید بر ماهیت پرمخاطره مسابقه هوش مصنوعی بود. گوگل انتخابهای سختی انجام میداد و اولویت استراتژیک خود را برای رقابت با OpenAI حتی به قیمت از دست دادن برخی از نیروی کار خود، در اولویت قرار میداد.
یک تغییر فرهنگ
تلاش دیوانهوار دو ساله برای رسیدن به OpenAI همچنین باعث تغییر ظریف اما مهمی در فرهنگ داخلی گوگل شد. این شرکت که به خاطر محیط نسبتاً باز و مشارکتی خود شناخته میشد، متمرکزتر و از جهاتی، پنهانکارتر شد.
- افزایش رقابت داخلی: تیمها در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و حس فوریت را تقویت کردند، اما همچنین به طور بالقوه مانع همکاری شدند.
- کاهش شفافیت: اشتراکگذاری اطلاعات، که زمانی یکی از ویژگیهای بارز فرهنگ گوگل بود، با تلاش شرکت برای محافظت از مزیت رقابتی خود، محدودتر شد.
- تاکید بر سرعت به جای تامل: رویکرد سنتی گوگل در تحلیل دقیق و ایجاد اجماع، جای خود را به یک فرآیند تصمیمگیری سریعتر و قاطعتر داد.
این تغییر فرهنگی بازتابی از واقعیت جدیدی بود که گوگل با آن روبرو شد. این شرکت دیگر رهبر بلامنازع هوش مصنوعی نبود. بلکه یک چالشگر بود که برای بازپسگیری موقعیت خود میجنگید. این تغییر در وضعیت، مستلزم تغییر در طرز فکر و تمایل به انطباق با یک محیط رقابتیتر و سریعتر بود.
ظهور محصول: Bard و فراتر از آن
اوج این تلاشها، راهاندازی Bard، پاسخ گوگل به ChatGPT بود. در حالی که استقبال اولیه از Bard متفاوت بود، اما نشاندهنده یک گام مهم رو به جلو برای گوگل بود. این نشاندهنده توانایی شرکت در پاسخ به یک تهدید رقابتی و ارائه یک محصول کارآمد در یک بازه زمانیِ فوقالعاده کوتاه بود.
با این حال، سفر با Bard به پایان نرسید. گوگل به تکرار و بهبود چتبات خود ادامه داد و آن را در موتور جستجو و سایر محصولات خود ادغام کرد. این شرکت همچنین به سرمایهگذاری هنگفت در تحقیقات هوش مصنوعی ادامه داد و معماریها و رویکردهای جدیدی را برای مدلهای زبانی بزرگ بررسی کرد.
دوره دو ساله پس از راهاندازی ChatGPT، دورهای تحولآفرین برای گوگل بود. این شرکت را مجبور کرد تا با آسیبپذیریهای خود مقابله کند، اولویتهای خود را دوباره ارزیابی کند و با یک چشماندازِ فناوریِ به سرعت در حال تغییر، سازگار شود. مسابقه برای رسیدن به OpenAI فقط ساختن یک چتبات نبود. بلکه در مورد بازتعریف هویت گوگل و جایگاه آن در آینده هوش مصنوعی بود.
نبرد ادامه دارد
رقابت بین گوگل و OpenAI به پایان نرسیده است. این یک رقابت پویا و در حال تحول است که احتمالاً آینده هوش مصنوعی را برای سالهای آینده شکل خواهد داد. هر دو شرکت در حال پیشبرد مرزهای ممکن هستند و کاربردها و قابلیتهای جدیدی را برای مدلهای زبانی بزرگ بررسی میکنند.
- آینده جستجو: ادغام چتباتها در موتورهای جستجو قرار است نحوه دسترسی و تعامل افراد با اطلاعات را متحول کند.
- ظهور دستیاران هوش مصنوعی: چتباتها به طور فزایندهای پیچیده میشوند و قادر به انجام طیف گستردهای از وظایف و خدمت به عنوان دستیاران شخصی هستند.
- ملاحظات اخلاقی: با قدرتمندتر شدن هوش مصنوعی، پیامدهای اخلاقی توسعه و استقرار آن حتی حیاتیتر خواهد شد.
مسابقه بین گوگل و OpenAI فقط یک رقابت فناورانه نیست. بلکه رقابتی با پیامدهای عمیق برای جامعه، اقتصاد و آینده کار است. این داستانی است که هنوز در حال نگارش است و نتیجه نهایی آن نامشخص است. با این حال، یک چیز واضح است: تلاش دیوانهوار دو ساله گوگل برای رسیدن به OpenAI، چشمانداز هوش مصنوعی را به طور غیرقابل برگشتی تغییر داده است. شرکتی که زمانی شکستناپذیر به نظر میرسید، مجبور به انطباق و نوآوری شده است و با این کار، به آغاز عصر جدیدی از رقابت و پیشرفت مبتنی بر هوش مصنوعی کمک کرده است. چالشها همچنان عظیم هستند، اما پاسخ گوگل به پدیده ChatGPT، انعطافپذیری و عزم آن را برای باقی ماندن به عنوان یک بازیگر اصلی در دنیای به سرعت در حال تحول هوش مصنوعی نشان داده است.