در این مقاله، به بررسی خروج "شوئهمی گو"، یکی از بنیانگذاران استارتاپ هوش مصنوعی 01.AI، تغییر تمرکز این شرکت به راهکارهای سازمانی، و الگوهای مشابه در صنعت هوش مصنوعی میپردازیم. همچنین، به دلایل گرایش شرکتها به راهکارهای سازمانی و اهمیت بازگشت سرمایه (ROI) در این حوزه میپردازیم.
خروج یکی از بنیانگذاران و چرخش به سمت راهکارهای سازمانی
"شوئهمی گو"، چهرهای کلیدی در تاسیس استارتاپ هوش مصنوعی چینی 01.AI به همراه "کای-فو لی"، به طور رسمی این شرکت را ترک کرده تا سرمایهگذاری جدیدی را آغاز کند. این حرکت نشاندهنده تغییر قابلتوجهی در داخل شرکت است، زیرا 01.AI پس از تلاشهای اولیه برای تسخیر بازار مصرفکننده، بهطور فزایندهای بر راهکارهای سازمانی تمرکز میکند.
01.AI خروج "گو" را تأیید کرده و آن را به دلایل شخصی نسبت داده و اظهار داشته که این اتفاق چندین ماه قبل رخ داده است. در حالی که این شرکت خروج او را بدون پرداختن به جزئیات تأیید کرد، زمانبندی آن با یک تغییر استراتژیک قابلتوجه در داخل 01.AI همزمان است.
مشارکتهای "گو" در 01.AI قابلتوجه بود. او نقش مهمی در پیشآموزش مدلهای هوش مصنوعی ایفا کرد و توسعه محصولات مصرفمحور را رهبری کرد. چشمانداز استراتژیک اولیه او در شکلدهی نقشه راه اولیه محصول شرکت مؤثر بود. این امر منجر به راهاندازی پروژههایی مانند PopAi و Mona شد که هر دو در سال 2024 با چالشهای مختلفی روبرو شدند.
محصولات رو به مصرفکننده به رهبری "گو"، یعنی PopAi و Mona، در بازار با مشکلاتی روبرو شدند. نسخه داخلی PopAi، معروف به Wanzhi (万知)، کوتاه مدت بود و به دلیل نرخ پذیرش ضعیف کاربران، اندکی پس از راهاندازی متوقف شد. در همین حال، Mona، که هدف آن بازار بینالمللی بود، برای تولید درآمد قابلتوجه تلاش کرد و منجر به اخراجهایی در اواسط سال 2024 شد. این مبارزات چالشهای رقابت در یک بازار شلوغ هوش مصنوعی مصرفکننده را برجسته کرد.
در نیمه دوم سال 2024، 01.AI PopAi و Mona را در پلتفرم جستجوی هوش مصنوعی خود، BeaGo، ادغام کرد. گزارشها حاکی از آن است که "گو" قبل از کنارهگیری از مشارکت فعال و استعفای رسمی در اوایل سال جاری، در تدوین استراتژیک BeaGo مشارکت داشته است. در حالی که جزئیات نقش او در توسعه BeaGo تا حدودی مبهم باقی مانده است، منابع نشان میدهند که او نقش مشورتی داشته است.
خروج "گو" نمادی از یک تحول گستردهتر در 01.AI است. این شرکت در حال تغییر تمرکز خود از برنامههای کاربردی هوش مصنوعی رو به مصرفکننده به راهکارهای درجه سازمانی، از جمله انسانهای دیجیتال و خدمات سفارشیسازی مدل است. این تغییر استراتژیک همچنین به دنبال خروج سایر اعضای اصلی تیم مؤسس، از جمله "شیانگگانگ لی"، مدیر ارشد سابق عملیات، و "زونگهونگ دای"، معاون مهندسی، است. تلاقی این خروجها بزرگی تغییرات در حال انجام را برجسته میکند.
خروج رهبری هوش مصنوعی نشاندهنده چرخشهای استراتژیک صنعت است
خروج "گو" از 01.AI بازتابی از یک الگوی گستردهتر از جابجایی رهبری است که در سراسر صنعت هوش مصنوعی مشاهده میشود، زیرا شرکتها به طور فزایندهای مدلهای تجاری و جهتگیریهای استراتژیک خود را اصلاح میکنند. چندین شرکت هوش مصنوعی در حال تنظیم مجدد رویکردهای خود هستند که منجر به تغییراتی در رهبری و جهتگیری استراتژیک میشود.
خروجهای مشابهی اخیراً در OpenAI رخ داده است، جایی که مدیران ارشد، از جمله "میرا موراتی" و "باب مکگراو"، در میان تأکید روزافزون شرکت بر تجاریسازی و سودآوری، از این شرکت جدا شدند. این خروجها در OpenAI، مانند خروج "گو" از 01.AI، منعکسکننده تنشهای مداوم بین پیگیری پیشرفتهای تکنولوژیکی بلندپروازانه و دستیابی به قابلیت жизнедеятельности تجاری پایدار است.
این جابجاییها اغلب نشاندهنده تنشهای استراتژیک اساسی در صنعت هوش مصنوعی است. برای 01.AI، چرخش از مدلهای همهمنظوره به راهکارهای سازمانی با دادههای صنعت مطابقت دارد که نشان میدهد پذیرش هوش مصنوعی سازمانی به طور فزایندهای بر ROI متمرکز میشود. McKinsey گزارش میدهد که 75 درصد از سازمانها در حال حاضر از هوش مصنوعی در حداقل یک عملکرد تجاری استفاده میکنند و شیوع روزافزون هوش مصنوعی در سازمان را برجسته میکنند. با این حال، صرفاً استقرار هوش مصنوعی کافی نیست. ROI به طور فزایندهای معیار اصلی است.
تغییرات رهبری در شرکتهای هوش مصنوعی معمولاً با جهتگیریهای استراتژیک مجدد همزمان است، همانطور که هم در چرخش سازمانی 01.AI و هم در تلاشهای تجاریسازی OpenAI دیده میشود. این خروجها نشاندهنده بلوغ صنعت است و نه رویدادهای مجزا. بخش هوش مصنوعی در حال تکامل از یک حوزه عمدتاً تحقیقمحور به یک چشمانداز تجاریتر است.
راهکارهای سازمانی هوش مصنوعی به عنوان مسیر واضحتر به سوی سودآوری ظاهر میشوند
تغییر استراتژیک 01.AI از برنامههای کاربردی مصرفکننده به سمت راهکارهای سازمانی، منعکسکننده یک روند در سطح صنعت به سمت استقرارهای تجاریتر هوش مصنوعی است. این روند ناشی از این درک است که راهکارهای سازمانی هوش مصنوعی در مقایسه با برنامههای کاربردی رو به مصرفکننده، یک مسیر واضحتر و قابلپیشبینیتر به سوی سودآوری ارائه میدهند.
PwC گزارش میدهد که 49 درصد از رهبران فناوری اکنون هوش مصنوعی را به طور کامل در استراتژیهای اصلی کسبوکار ادغام کردهاند. شرکتها به طور فزایندهای بر دستیابی به 20-30 درصد افزایش بهرهوری از طریق پذیرش سیستماتیک هوش مصنوعی سازمانی متمرکز هستند تا پیگیری نوآوریهای مصرفکننده با ریسک بالاتر. تمرکز از آزمایش به اجرای عملی تغییر کرده است.
چالشهایی که 01.AI با محصولات مصرفی خود، PopAi و Mona، با آن مواجه شد، بازتابی از تجربیات گستردهتر صنعت است. برنامههای کاربردی سازمانی با معیارهای روشن ROI، ماندگارتر از ابزارهای رو به مصرفکننده ثابت میشوند. دلیل این امر این است که راهکارهای سازمانی اغلب نیازهای تجاری خاصی را برطرف میکنند و پیشنهاد ارزش آنها را ملموستر و قابلاندازهگیریتر میسازند.
پیشبینیهای صنعت از این جهت حمایت میکنند. تحقیقات McKinsey نشان میدهد که سازمانهایی که طراحی مجدد گردش کار را حول هوش مصنوعی اجرا میکنند (همانطور که 01.AI با راهکارهای سازمانی انجام میدهد)، بیشترین بهبودهای نهایی را گزارش میکنند. ادغام هوش مصنوعی در فرآیندهای تجاری موجود، به جای اینکه آن را به عنوان یک فناوری مستقل در نظر بگیریم، بیشترین مزایای قابلتوجه را به همراه دارد.
چرخش 01.AI نشان میدهد که چگونه استارتاپهای هوش مصنوعی به طور فزایندهای بر تعبیه هوش مصنوعی در فرآیندهای تجاری ساختاریافته تمرکز میکنند تا برنامههای کاربردی مصرفکننده مستقل. Appian خاطرنشان میکند که هوش مصنوعی ادغامشده در فرآیندهای ساختاریافته، قابلیت اطمینان و تأثیر تجاری بیشتری را تضمین میکند. تأکید بر ایجاد راهکارهای هوش مصنوعی است که به طور یکپارچه در گردش کارهای موجود ادغام شده و باعث افزایش کارایی و بهرهوری میشود.
مبارزات محصولات هوش مصنوعی رو به مصرفکننده از شرکتهای مختلف، مشکلات ذاتی در ایجاد یک برنامه کاربردی هوش مصنوعی مصرفکننده واقعاً ویروسی و سودآور را برجسته میکند. عوامل شامل هزینههای بالای جذب کاربر، چالش حفظ کاربران در یک چشمانداز رقابتی، و دشواری کسب درآمد مؤثر از برنامههای کاربردی مصرفکننده است.
در مقابل، راهکارهای سازمانی هوش مصنوعی اغلب یک مسیر مستقیمتر و قابلپیشبینیتر به سوی تولید درآمد ارائه میدهند. این راهکارها با پرداختن به چالشهای تجاری خاص، میتوانند ارزش خود را به مشتریان بالقوه نشان دهند و هزینه خود را توجیه کنند. به عنوان مثال، یک ربات چت خدمات مشتری مجهز به هوش مصنوعی میتواند هزینههای نیروی کار را کاهش داده و رضایت مشتری را بهبود بخشد و آن را به یک سرمایهگذاری جذاب برای مشاغل تبدیل کند.
تغییر به سمت هوش مصنوعی سازمانی همچنین نشان دهنده یک شناخت روزافزون است که هوش مصنوعی صرفاً یک ابزار تکنولوژیکی جدید نیست، بلکه یک ابزار قدرتمند است که میتوان از آن برای حل مشکلات تجاری دنیای واقعی استفاده کرد. شرکتها به طور فزایندهای به دنبال راهکارهای هوش مصنوعی هستند که بتواند به آنها در خودکارسازی وظایف، بهبود تصمیمگیری و کسب مزیت رقابتی کمک کند.
این روند به سمت هوش مصنوعی سازمانی احتمالاً با بالغتر و در دسترستر شدن فناوری هوش مصنوعی ادامه خواهد یافت. از آنجایی که استفاده و ادغام ابزارهای هوش مصنوعی در سیستمهای موجود آسانتر میشود، مشاغل بیشتری میتوانند از مزایای هوش مصنوعی استفاده کنند. این امر باعث افزایش تقاضا برای راهکارهای هوش مصنوعی سازمانی و ایجاد فرصتهای جدید برای استارتاپهای هوش مصنوعی خواهد شد.
این موضوع همچنین مدلهای تجاری در حال تحول در بخش هوش مصنوعی را برجسته میکند. بسیاری از شرکتها با تمرکز گسترده شروع کردند و مدلهای هوش مصنوعی همهمنظوره و برنامههای کاربردی مصرفکننده را توسعه دادند. با این حال، آنها به طور فزایندهای متوجه میشوند که تمرکز بر موارد استفاده خاص سازمانی، یک مسیر پایدارتر به سوی سودآوری است. این تغییر مستلزم تغییر در استراتژی، ساختار سازمانی و استعداد است.
انتقال به هوش مصنوعی سازمانی همچنین مستلزم توسعه درک عمیقتری از نیازهای خاص مشتریان هدف خود است. این شامل انجام تحقیقات بازاریابی، جمعآوری بازخورد مشتری و توسعه راهکارهای سفارشی است که به نقاط درد خاص میپردازد. شرکتهایی که میتوانند با موفقیت این انتقال را طی کنند، در موقعیت خوبی برای شکوفایی در چشمانداز در حال تحول هوش مصنوعی قرار دارند.
همانطور که فناوری هوش مصنوعی به پیشرفت خود ادامه میدهد، میتوانیم انتظار داشته باشیم که راهکارهای نوآورانه تری در زمینه هوش مصنوعی سازمانی ظهور کنند. این راهکارها احتمالاً به طور محکمتری در فرآیندهای تجاری موجود ادغام خواهند شد و ارزش بیشتری را برای مشاغل فراهم میکنند. آینده هوش مصنوعی احتمالاً توسط پذیرش سازمانی هدایت میشود و هوش مصنوعی به طور فزایندهای به بخشی جداییناپذیر از نحوه عملکرد مشاغل تبدیل میشود.