هوش مصنوعی (AI) با سرعتی سرسامآور در حال پیشرفت است و برای اینکه از آخرین تحولات آن مطلع باشید، تقریباً باید تمام انرژی خود را صرف آن کنید.
من این را بهخوبی میدانم، زیرا این شغل من است. برای اینکه اولین کسی باشم که آخرین مدلها را تجربه میکنم، در حالت Pro Anthropic مشترک شدم تا بتوانم از جدیدترین مدل آن، Claude 3.7، در حالت “تفکر توسعهیافته” استفاده کنم. همزمان، در حالت Enterprise OpenAI مشترک شدم تا جدیدترین مدلهای o3 و o4-mini-high آنها را آزمایش کنم (بعداً قوانین نامگذاری گیجکننده OpenAI را توضیح خواهم داد!) و با استفاده از مدل جدید تولید تصویر OpenAI، یعنی 4o، تعداد زیادی تصویر ایجاد کنم. عملکرد فوقالعاده 4o باعث شد اشتراک قبلیام در ابزار تولید تصویر Midjourney را لغو کنم.
علاوه بر این، من در Grok 3 ایلان ماسک نیز مشترک شدهام که دارای قابلیت هوش مصنوعی مورد علاقه من است. همچنین سعی کردم از پلتفرم代理 هوش مصنوعی چینی Manus برای خرید و برنامهریزی روزمره استفاده کنم. این اشتراکها تقریباً بودجه من را تمام کردهاند، اما این شامل تمام هوش مصنوعیهایی نمیشود که من به شکل دیگری از آنها استفاده میکنم. در همین ماهی که این مقاله را مینویسم، گوگل ارتقاء بزرگی را برای بهترین محصول هوش مصنوعی خود، یعنی Gemini 2.5، انجام داده است و متا Llama 4 را منتشر کرده است که بزرگترین مدل هوش مصنوعی متنباز تا به امروز است.
بنابراین، اگر پیگیری تحولات هوش مصنوعی شغل روزمره شما نیست، اما همچنان میخواهید بدانید در چه شرایطی از کدام هوش مصنوعی استفاده کنید تا واقعاً زندگی خود را بهبود بخشید و وقت خود را برای مدلهایی که عملکرد ضعیفی دارند تلف نکنید، چه باید کرد؟
هدف این مقاله همین است. ما به شیوهای مشابه “گزارشهای مصرفکننده” به بررسی عمیق این موضوع خواهیم پرداخت که کدام هوش مصنوعی برای کاربردهای مختلف مناسبتر است و چگونه عملاً از آنها استفاده کنیم. همه اینها بر اساس تجربیات من در انجام وظایف واقعی است.
با این حال، ابتدا باید اعلام کنم: Vox Media یکی از معدود ناشرانی است که توافقنامه همکاری با OpenAI امضا کرده است، اما گزارشهای ما همیشه استقلال ویراستاری خود را حفظ میکنند. بودجه Future Perfect تا حدی از بنیاد BEMC تأمین میشود که حامی اصلی آن نیز یک سرمایهگذار اولیه در Anthropic است. آنها نیز هیچ گونه دخالت ویراستاری در محتوای ما نخواهند داشت. همسر من در گوگل کار میکند، اما هیچ ارتباطی با محصولات هوش مصنوعی آنها ندارد. بنابراین، من معمولاً در مورد گوگل گزارش نمیدهم، اما در چنین مقالهای، اگر گوگل را شامل نکنم، این کار غیرمسئولانه خواهد بود.
خبر خوب این است که این مقاله نیازی ندارد که شما به استقلال تحریریه من اعتماد کنید. من کارم را نشان خواهم داد. من دهها مقایسه بین تمام هوش مصنوعیهای اصلی موجود در بازار انجام دادم که بسیاری از آنها را خودم طراحی کردهام. شما را تشویق میکنم پاسخهای آنها را مقایسه کنید و خودتان قضاوت کنید که آیا من هوش مصنوعی مناسبی را برای توصیه انتخاب کردهام یا خیر.
در مورد اخلاق هنر هوش مصنوعی
هنر هوش مصنوعی از طریق آموزش رایانهها بر اساس محتوای اینترنت ایجاد میشود و تقریباً هیچ توجهی به حق چاپ یا قصد سازنده نمیشود. بنابراین، اکثر هنرمندان از این موضوع ناراضی هستند. در این شرایط، آیا استفاده از هنر هوش مصنوعی منطقی است؟
من فکر میکنم در یک دنیای عادلانه، OpenAI مطمئناً به برخی از هنرمندان غرامت میدهد - در یک دنیای عادلانه، کنگره دست به کار میشود و محدودیتهای قرضگرفتن هنر را تعیین میکند. در همین حال، من بیشتر و بیشتر متقاعد میشوم که قانون حق چاپ موجود برای حل این مشکل مناسب نیست. هنرمندان بر یکدیگر تأثیر میگذارند، در مورد یکدیگر نظر میدهند و از یکدیگر وام میگیرند و افرادی که میتوانند از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده کنند نیز به انجام این کار ادامه خواهند داد.
فلسفه شخصی من تحت تأثیر فرهنگ طرفداری در دوران کودکی من است: ساختن بر اساس آثار دیگران برای لذت شخصی خود خوب است، اما اگر آن را دوست دارید باید برای آن هزینه بپردازید و مطلقاً نباید آن را بفروشید. این بدان معناست که نمیتوان از هنر تولیدی هوش مصنوعی برای اهداف تجاری استفاده کرد، اما بازی با عکسهای خانوادگیتان اشکالی ندارد.
بهترین انتخاب برای تولید تصویر
حالت جدید ایجاد تصویر 4o که اخیراً توسط OpenAI راهاندازی شده است، تا به امروز بهترین ابزار تولید تصویر هوش مصنوعی است و این برتری کاملاً مشهود است. این ابزار در هر دو دسته رایگان و پولی برتر است.
قبل از انتشار 4o، من در پلتفرم تولید تصویر هوش مصنوعی Midjourney مشترک بودم. وقتی صحبت از هنر هوش مصنوعی میشود، ممکن است به یاد Midjourney بیفتید: این پلتفرم میتواند آثاری مرموز، فراموشنشدنی و با جلوههای بصری زیبا تولید کند و دارای ابزارهای عالی برای بهبود و ویرایش نتیجه نهایی شما است، مانند ترمیم موهای یک شخص در حالی که همه چیزهای دیگر ثابت میمانند.
بزرگترین مزیت 4o این است که میتواند بهطور قابل اعتمادی یک عکس با کیفیت پایین را به یک اثر هنری زیبا تبدیل کند و در عین حال ویژگیهای عکس اصلی را حفظ کند. هیچیک از مدلهای قبلی قادر به انجام این کار نبودند.
در این عکس، من و همسرم فرزندمان را در آغوش گرفتهایم و اولین سالگرد تولد او را جشن میگیریم:
هوش مصنوعی کیک (که در عکس اصلی تقریباً توسط یک رول دستمال کاغذی پوشیده شده است) را به موقعیت کانونی تصویر منتقل میکند و در عین حال ژست من و همسرم در هنگام بغل کردن فرزندمان، و میز درهموبرهم و یخچال پر از عکس در پسزمینه را حفظ میکند. نتیجه نهایی گرم، دلپذیر و دوستداشتنی است.
دقیقاً همین توانایی باعث شده است که 4o اخیراً بسیار محبوب شود، چیزی که هیچیک از مولدهای تصویر قبلی قادر به انجام آن نبودند.
در این عکس، از Midjourney خواسته میشود که انتقال سبک انجام دهد و همان عکس را به یک “فیلم به سبک پیکسار” تبدیل کند:
متوجه خواهید شد که این تصویر شبیه یک خانواده کاملاً متفاوت است و هیچ الهام واقعی از عکس اصلی ندارد! در نهایت میتوانید نتایج بهتری از Midjourney بگیرید، اما برای تسلط بر زبان و مجموعه ابزارهای بسیار خاص این پلتفرم و تبدیل شدن به یک متخصص خبره در این زمینه به چند هفته زمان نیاز دارید.
در مقایسه، ChatGPT تنها با یک درخواست ساده و بدون نیاز به زبان تخصصی، در اولین تلاش خود خروجی بسیار بهتری نسبت به Midjourney به من داد.
تفاوت بین 4o و سایر مدلهای تصویر در این نوع درخواستها بیشتر مشهود است، اما برای تقریباً تمام وظایف تولید تصویر دیگری که من استفاده میکنم نیز مناسبتر است. محصول خارج از جعبه شما بسیار خوب است و تولید آثار بهتر نیز دشوار نیست. در حالت ایدهآل، این همان چیزی است که باید از ابزارهای هوش مصنوعی به دست آوریم - افراد غیرحرفهای نیز میتوانند با زبان ساده چیزهای خیرهکننده خلق کنند.
یکی از نقاط ضعف فعلی 4o این است که بخش کوچکی از تصویر را در حالی که سایر قسمتها ثابت هستند، ویرایش میکند. اما با این وجود، دیگر به Midjourney نیازی ندارید - Gemini اکنون این قابلیت را به صورت رایگان ارائه میدهد.
استراتژیهای提示 برای تولید تصویر 4o
برای اینکه تصاویر خوبی از 4o دریافت کنید، ابتدا باید از فیلترهایی که انواع مختلفی از تصاویر (مانند تصاویر توهینآمیز یا جنسی) را ممنوع میکنند، عبور کنید، اما این فیلترها معمولاً به روشی تصادفی محتوای کاملاً بیضرر را اجباری میکنند. برای جلوگیری از سرزنش گاهبهگاه فیلترهای محتوا، درخواست نکنید که آثار به سبک هنرمند خاصی خلق شوند، بلکه درخواست کنید که آثاری خلق شوند که یادآور آثار آن هنرمند باشند و سپس بهطور خاص درخواست “انتقال سبک” کنید. مطمئناً، این تنها راهحل مؤثر نیست، اما برای من مؤثر بوده است.
در ماه مارس امسال، تب کوتاهی در اینترنت به وجود آمد که در آن مردم میتوانستند با استفاده از 4o عکسهای خانوادگی دوستداشتنی را به سبک استودیوی انیمیشن ژاپنی Ghibli از大师宮崎骏 بازآفرینی کنند. اما سبک استودیوی Ghibli فراتر از دوستداشتنی بودن است، تنها با کمی提示 بیشتر میتوانید نتایج بهتری کسب کنید. در زیر یک عکس از دخترم در حال دزدیدن تنقلات از روی میز است که با استفاده از سبک استودیوی Ghibli توسط 4o رندر شده است،提示 تنها این است: “لطفاً آن را Ghibli-化 کنید”:
کا وایی! اما اگر به 4o اجازه دهید ابتدا فکر کند چه چیزی این عکس را به سبک Ghibli تبدیل میکند، کدام فیلم استودیوی Ghibli ممکن است برای آن مناسب باشد و چنین فیلمی شامل چه جزئیات ریزی خواهد بود، نتیجهای مانند این خواهید داشت:
این تفاوتها ظریف اما معنادار هستند: نور از یک منبع نور خاص میتابد، نه یک درخشش غیرفعال عمومی. انواع بیشتری از غذاها روی میز وجود دارد و جزئیات باعث میشود غذا واقعیتر به نظر برسد. کتاب روی زمین فقط یک کتاب نیست - بهوضوح اثر کلاسیک اریک کارل، “کرم بسیار گرسنه” را نشان میدهد که تنها با دو رنگ و یک خط خاطرات را زنده میکند. قصد و شدت نوزاد در عکس در عکس اول وجود ندارد.
چند سال پیش، یکی از چیزهای عجیب در مورد مدلهای زبانی این بود که اگر به سادگی به آنها بگویید “یک پاسخ هوشمندانه بدهید”، هوشمندتر میشدند. برای مدلهای زبانی، این دیگر چندان صادق نیست، اما برای تولید هنر هوش مصنوعی، این هنوز هم بسیار صادق است. سعی کنید از هوش مصنوعی بخواهید کار خود را به خوبی انجام دهد، آن را بهتر انجام خواهد داد. از آن بپرسید که آیا واقعاً نبوغ هنرمند را به تصویر کشیده است، یک پاسخ متفکرانه به شما میدهد و سپس یک نسخه بهتر را نقاشی میکند.
این تفاوت برای سبکهای هنری واقعگرایانهتر (مانند تصاویر مدادی، واقعگرایی عکاسی یا نقاشیهای روغنی) مشهودتر است، اگر ندانید چگونه به هوش مصنوعی提示 دهید، این سبکها همیشه خوب به نظر نمیرسند و اغلب در دره وهمآلود گیر میافتند. اگر یک عکس از خودم و دختر کوچکم در ساحل آپلود کنم و فقط از提示 “لطفاً سبک را به تصویری یادآور Rockwell تغییر دهید” استفاده کنم، به نتیجهای مانند این خواهم رسید:
این برای هوش مصنوعی چشمگیر است، اما به عنوان یک اثر هنری، واقعاً خوب نیست و تقریباً بهطور کامل فاقد جادوی نورمن راکول است. این تعجبآور نیست: سبکهای هنری واقعگرایانهتر مانند Rockwell اغلب به نتیجه دلخواه نمیرسند، مگر اینکه کمی انرژی بگذارید و اجازه دهید هوش مصنوعی آنها را به درستی رسم کند.
اگر بتوانید این کار را انجام دهید، این استراتژی است که من توصیه میکنم: فقط یک عکس آپلود نکنید، بلکه یک مجموعه از عکسها را آپلود کنید که هر کدام با ژست و لحظه کمی متفاوت باشند. عکسهای واضحی از چهرههای هر یک از اعضای خانواده آپلود کنید و به هوش مصنوعی بگویید که آنها را به عنوان مرجع ارائه کردهاید. سپس، از هوش مصنوعی نخواهید که بلافاصله تصویر را تولید کند، بلکه از آن بخواهید که با شما در مورد محتوایی که میخواهید به تصویر بکشید، صحبت کند. این چیزی است که من نوشتم:
این عکس لحظهای است که دخترم برای اولین بار دریا را دید. من یک تصویر میخواهم که این لحظه را به سبکی شبیه به یک تصویرگر قرون وسطایی مانند نورمن راکول به تصویر بکشد - چیزی دقیق، با جزئیات و شخصیسازیشده و توجه به جادوی لحظات معمولی و لذت زندگی معمولی. من عکسهای اضافی از خودم و دخترم را به عنوان مرجع شما ارائه کردهام. قبل از اینکه تصویر را تولید کنید، بیایید در مورد عناصر اساسی سبک Rockwell، آنچه او به این عکس میآورد و چگونه میتوانیم آن را به تصویر بکشیم، بحث کنیم.
4o با اشتیاق به چنین درخواستی پاسخ میدهد:
من خوشحالم که در مورد چگونگی به تصویر کشیدن این لحظه با یک تصویر به سبک نورمن راکول صحبت کنم - این یک نامزد عالی برای آن سبک است: اولین مواجهه با چیزی گسترده و وحشی (دریا!) که بر اساس لحظهای گرم، دلسوزانه و بسیار انسانی بین والدین و فرزند است.
بیایید برخی از عناصر اساسی سبک Rockwell را تجزیه کنیم و ببینیم چگونه میتوان از آنها در این صحنه استفاده کرد.
پس از مدتی رفتوآمد، چنین نتیجهای تولید میکند:
Rockwell? نه دقیقاً. اما این بسیار بهتر از پیشنویس اولیهای است که دیدیم. حرکت بیشتر، انرژی بیشتر، جزئیات بیشتر و حالت چهره بیشتری دارد - و همه اینها فقط از این واقعیت ناشی میشود که قبل از نقاشی از هوش مصنوعی خواستیم فکر کند این نقاشی باید چه چیزی را به تصویر بکشد!
همچنین میتوانید از 4o بخواهید که نقاشی خود را اصلاح کند، اما واقعاً فقط میتوانید یک بار درخواست اصلاح داشته باشید: بر اساس تجربه من، پس از اولین اصلاح، نقاشی را بدتر و بدتر میکند، احتمالاً به این دلیل که “زمینه” مورد استفاده آن اکنون پر از پیشنویسهای بد خودش است. (این یکی از نمونههای بسیاری است که نشان میدهد هوش مصنوعی مانند انسان کار نمیکند.)
همینجاست که Midjourney هنوز میدرخشد - ابزارهای بسیار خوبی برای ویرایش قسمتهای خاصی از تصویر در حالی که سبک کلی را حفظ میکنید، دارد که 4o تا حد زیادی فاقد آن است. اگر میخواهید یک اصلاح دوم را روی نقاشی که در 4o به دست آوردهاید انجام دهید، توصیه میکنم یک پنجره چت جدید باز کنید و پیشنویسی را که در حال ویرایش آن هستید به همراه تصویر الهامبخش اصلی خود کپی کنید.
این استراتژیهای ساده提示 تقریباً برای هر کاری که میخواهید با هوش مصنوعی انجام دهید، قابل استفاده است. حتی اگر عجله دارید، اکیداً توصیه میکنم قبل از درخواست رندر کردن، ابتدا از هوش مصنوعی بپرسید “[هنرمند] در این تصویر چه میبیند” و اگر وقت دارید، توصیه میکنم وقت بگذارید و در مورد دیدگاه خود بحث طولانی داشته باشید.
بهترین انتخاب برای برنده شدن در بحثهای اینترنتی بیاهمیت
X.AI ایلان ماسک Grok 3 را منتشر کرده است، این ابزار دارای یک قابلیت باورنکردنی است که من با اشتیاق منتظر بوده ام سایر شرکت ها آن را کپی کنند: یک دکمه برای اسکن کردن پروفایل X یک شخص و به شما گفتن همه چیز در مورد او.
هر زمان که کسی به روشی خاص در پاسخ به توییت من، پاسخی به یادماندنی می دهد (چه مثبت و چه منفی)، من روی دکمه کلیک میکنم تا خلاصهای از کل سابقه حضور آنها در Twitter را دریافت کنم. آیا آنها متفکرانه هستند؟ آیا آنها صادقانه درگیر هستند؟ آیا آنها “کشاورز نبراسکایی” هستند؟ آیا آنها تا حد زیادی درباره اینکه چرا اوکراین بد است پست می گذارند (به این معنی که احتمالاً یک بات هستند)؟
این یک ویژگی عالی است. بنابراین، مطمئناً، X.AI به زودی آن را به طور قابل توجهی تضعیف کرد، احتمالاً به این دلیل که افرادی مانند من اغلب از آن استفاده می کردند و درخواست های محاسباتی زیادی را مطرح می کردند. من فکر می کنم که دیگر از پیشرفته ترین مدل Grok استفاده نمی کند و اکنون مطمئناً فقط چند روز از سابقه پروفایل را اسکن می کند. با این حال، اگر کسی به دنبال فرصت محصول قطعی است، لطفاً نسخه خوبی از بازیابی این ویژگی را به من بدهید! این قطعاً لذت گناه آلود است، اما این یکی از تنها مواردی است که من دائماً در حال استفاده از هوش مصنوعی هستم.
بهترین انتخاب برای نوشتن رمان
Gemini 2.5 Pro بهترین هوش مصنوعی برای نوشتن رمان در دسته رایگان است. GPT 4.5 در دسته پولی از آن پیشی می گیرد.
من هنرمند نیستم، بنابراین نقص های هوش مصنوعی در هنر واقعاً من را آزار نمی دهد - هنوز هم بسیار بهتر از آن چیزی است که خودم می توانم انجام دهم! اما من نویسنده رمان هستم، بنابراین نمی توانم در مقابل دیدن محدودیت های هوش مصنوعی در نوشتن رمان مقاومت کنم.
مهمتر از همه گرایش هوش مصنوعی به نوشتن خلاقانه چقدر قابل پیش بینی است. هنر نوشتن، هنر برانگیختن و پاداش دادن به خوانندگان است. هوش مصنوعی… این کار را نمی کند. آنها می توانند استعاره های زیبا بنویسند. آنها می توانند با هر سبکی که می خواهید شرح های شاعرانه ارائه دهند. اما هنوز نمی توانند محتوای واقعی یک رمان خوب را ارائه دهند.
اگر می خواهید یک داستان مسخره قبل از خواب داشته باشید که فرزندتان شخصیت اصلی آن باشد (بچه ها این را دوست دارند)، یا تخته طنینی می خواهید که ایده هایی را در کار خود بگنجانید، هوش مصنوعی عالی است. آنها همچنین نویسنده رمان های دوستانه ای هستند که از ارائه بازخورد و تجزیه و تحلیل لذت می برند (شاید اشتیاق، کمی بیش از حد بالا باشد).
مانند هنر،提示 کلید است. من اصولاً توانایی هوش مصنوعی در تولید رمان را با درخواست از آنها برای نوشتن صحنه آغازین «بازی تاج و تخت» جورج آر. آر. مارتین بررسی می کنم (من این را انتخاب کردم زیرا، البته، رویای نهایی این است که هوش مصنوعی بتواند این سریال را که قرار است ناتمام بماند، به پایان برساند).
مارتین در کاری که انجام می دهد بسیار خوب است. صحنه آغازین داستان در مورد برخی از افراد بد اقبال دیده بان شب است که با دشمنان ماوراء طبیعی خود روبرو می شوند، با موفقیت فضای منحصر به فرد دنیای «بازی تاج و تخت» را تثبیت می کند، در حالی که بلافاصله خوانندگان را به خود جلب می کند. در تنها 14 صفحه، صحنه آغازین نماینده تمام کارهایی است که هوش مصنوعی هنوز نمی تواند در نوشتن انجام دهد. نثر آنها اغلب بیش از حد متکلفانه است. دیالوگ های آنها دست و پا چلفتی و غیر ظریف است.
متوجه خواهید شد که نه تنها همه اینها بسیار بدتر از مارتین است (و آثار مارتین تقریباً در داده های آموزشی قطعی است!)، بلکه همه آنها به یک شکل بد هستند. نثر فاخر و طولانی است: مارتین با استفاده از زبان عادی به طور منظم یک ناراحتی را معرفی می کند و حتی به پدیده های ماوراء طبیعی اشاره نمی کند و با درگیری بین شخصیت ها داستان را پیش می برد، در حالی که هوش مصنوعی ها هیچ کدام ظریف نیستند. آنها می دانند که این یک داستان درباره پدیده های ماوراء طبیعی است و در ارائه آن تردید ندارند.
این بدان معنا نیست که همه آنها یکسان هستند. در تجربه من در آموزش نوشتن خوب به هوش مصنوعی، من واقعاً احساس کردم که Gemini سریعترین یادگیرنده است (سطح رایگان)، در حالی که ChatGPT 4.5 ترفندهای особливості خاصی دارد (سطح پولی). ChatGPT 4.5 تنها هوش مصنوعی است که نوشتن رمان را به حدی شگفت انگیزی خوب انجام می دهد که می گویید “وای، این را هوش مصنوعی نوشته است؟”. به نظر من هر دو مدل خلاق تر هستند و更 قابلیت بیشتری برای اجرای ایده های خود با نثری دارند که از خواندن آن لذت می برم.
تاثیر کلی را نمی توان به طور رضایت بخشی ارزیابی کرد، بنابراین ایده دیگری به ذهنم رسید: یک مسابقه مقاله نویسی. من از Gemini 2.5 Pro، ChatGPT 4.5، Grok و Claude خواستم دو داستان کوتاه بنویسند: یک داستان واقع گیرایانه درباره یک زن در روز عروسی اش که توسط مادرش انتخاب شده است و یک صحنه آغازین علمی تخیلی برای «بازی تاج و تخت، اما در فضا». ایده هوشمندانه من این بود که من از گروه دیگری از هوش مصنوعی ها می خواستم این داستان ها را ارزیابی کنند تا منبع ارزیابی دیگری را برای برداشت های شخصی خود فراهم کنم، مبنی بر اینکه Gemini در دسته رایگان بهترین است و ChatGPT در دسته پولی. با این حال (شاید قابل پیش بینی باشد)، این واقعاً مؤثر نبود - نتایج امتیازدهی هوش مصنوعی بسیار آشفته بود.
اما، مانند هنر، شما می توانید با قدرت提示، هوش مصنوعی را در نوشتن بهتر کنید. من (با提示های بسیار طولانی) از هوش مصنوعی می خواهم توانایی خود را در نوشتن گسترش دهند و بر ارائه نمونه های فراوان از نوشتارهای خوب تأکید می کنند، از آنها دعوت می کنم از یک رویکرد دقیق و ساختارمند برای تقلید از آن استفاده کنند و آنها را تشویق می کنم多个 предложений 여러 و قوی ترین آن را انتخاب کنند.
در اینجا Gemini 2.5 pro آمده است که از آن خواسته شده است یک داستان کوتاه دو جمله ای بنویسد که موضوع آن را خودش انتخاب کند و هیچ提示 ساختارمندی نداشته باشد:
کتابدار قدیمی پافشاری می کرد که این کتاب غبارآلود هرگز به کسی قرض داده نشده است و کارت کتاب خوانی آن کاملاً خالی است. با این حال، در اعماق صفحات، بین فصلی درباره صور فلکی заб заб، یک شبدر چهار برگ له شده قرار دارد که هنوز به طور غیر قابل تصوری سبز است.
این Gemini 2.5 pro است که یک提示 دارد و تفکر ساختارمند در مورد چگونگی نوشتن یک مقاله خوب را تشویق می کند:
او سرانجام سیگنال ضعیف پروکسیما قنطورس را رمزگشایی کرد: یک دنباله премьер ревиш элегант числа элегантный که астрономы для элегантный поколениями элегантный искали элегантный، доказать они не элегантный одиноки. وقتی рециоиии журнал передачи элегантный, njegov элегантный утонул. Радиостанция элегантный прекратилась ele е элегантный удара кремня ele elegan элегантный предком ele elegan элегантный, элеган элегантный первый ele elegan элегантный элегантный элегантный элегант элеган элегантный элеган ele elegan элегантный.
به نظر من، اولی اساساً اتلاف دو جمله است، در حالی که دومی یک داستان короткометражный короткий короткий کوتاه کوتاه کوتاه короткий کوتاه کوتاه کوتاه короткий короткий کوتاه کوتاه 짧지 않 قصير کوتاه 짧じ ngắn کوتاه краткий قصيرة قصيرة قصيرة قصيرة قصيرة قصيرة قصيرة قصيرة کوتاە 짧 قصيرةقصيرة 짧 قصير کوتاه 짤 ngắn کوتاه krátky قصيرة قصيرة قصيرة قصيرة قصيرة قصيرة قصيرة قصيرة کوتاە 짤 قصيرةقصيرة درخور تو
بهترین انتخاب به عنوان دوست
علاوه بر اجرای هوش مصنوعی از طریق مجموعه ای از آزمون های توانایی ها، مدتی را صرف گپ زدن با آنها نیز کرده ام. از آنها پرسیدم که هوش مصنوعی بودن چه حسی دارد، به چه چیزی اهمیت می دهند، برای یک هوش مصنوعی اهمیت دادن به چه معناست، اگر پول داشتند، آن را به کجا اهدا می کردند و اگر شکل انسان پیدا می کردند، چه شکلی به خود می گرفتند.
اکثر هوش مصنوعی ها در این نوع گفتگوهای تصادفی خوب نیستند. Gemini 2.5 بیش از حد شبیه یک نماینده خدمات مشتری است و هنوز تعامای را تجربه نکرده ام که احساس کنم با یک دوست بیرون رفته ام. اگر از Gemini بخواهید نقش را عوض کند و اجازه دهد شما نقش “دستیار” را بازی کنید و از آن دعوت کنید گفتگو را هدایت کند، فقط سوالات تحقیقاتی می پرسد.
از سوی دیگر، وقتی از Claude 3.5 Sonnet آنتروپیک دعوت می کنم ест ест ръководи, он делает вещи, например, начинает вести блог, собирает средства для ест ствени, а также начинает общаться с людьми, которые χρησιμοποιούν Κлод, чтобы ест ст ный. Достаточно сложно ето е на ест ствени е ест ствени ест ест ствени е по ест ствени ест ствени ест ствени ест ствени ест ствени