هوش مصنوعی (AI) مدتی است که موضوع داغی بوده است. از زمانی که ما این موضوع را در جلد شانزدهمین شماره خود در سال 2023 بررسی کردیم، این گفتگو تنها تشدید شده است، که ناشی از پیشرفتهای هوش مصنوعی و ظهور قابلیتهای پیشبینی نشده است.
هوش مصنوعی اکنون در تار و پود زندگی روزمره ما تنیده شده است، چه کاملاً آن را تشخیص دهیم یا نه. اجماع عمومی مثبت است، تا زمانی که هوش مصنوعی یک ابزار مفید تحت کنترل ما باقی بماند. با این حال، در زمینههایی مانند هنر، چشمانداز تصمیمگیری مستقل هوش مصنوعی، نشان دادن خلاقیت و اصالت، و حتی شکل دادن به هویت خود، نگرانیهایی را برای بسیاری ایجاد میکند.
تعریف مجدد خلاقیت و اصالت در عصر هوش مصنوعی
مفاهیم خود ‘خلاقیت’ و ‘اصالت’ با ظهور هوش مصنوعی به چالش کشیده میشوند. برخی استدلال میکنند که هوش مصنوعی، مانند انسانها، با تکیه بر منابع موجود، سبک خاص خود را توسعه میدهد. بنابراین، هنر دیگر نباید صرفاً به عنوان یک تلاش انسانی تلقی شود. در عوض، تعریف هنر باید بر این استوار باشد که آیا مخاطب آن را به عنوان هنر درک میکند یا خیر، صرف نظر از اینکه یک هنرمند انسانی این اثر را خلق کرده باشد یا خیر.
به چالش کشیدن مرزهای هنر و هنرمند
این دیدگاه، که ادعا میکند تولید هنر منحصراً حوزه انسانی نیست، اساساً تعاریف سنتی ‘هنر’ و ‘هنرمند’ را به چالش میکشد. اگر پذیرفته شود، این امر مستلزم یک بازنگری اساسی در جنبههای مختلف، از قوانین کپی رایت گرفته تا پذیرش و ارزیابی آثار تولید شده توسط هوش مصنوعی توسط موزهها و گالریها خواهد بود.
با این حال، این ایده که هنر میتواند مستقل از یک هنرمند انسانی وجود داشته باشد، هنوز به طور گسترده پذیرفته نشده است. نگرانیهای اخلاقی باید مورد توجه قرار گیرند و چارچوبهای قانونی باید بر اساس آن تنظیم شوند. این فرآیند به سرعت پیشرفت خود هوش مصنوعی پیش نمیرود.
نگرانیهای اخلاقی و مسائل کپی رایت
یکی از دلایل اصلی مقاومت انسان در برابر هوش مصنوعی در هنر، معضل اخلاقی پیرامون کپی رایت است. سیستمهای هوش مصنوعی بر روی مجموعههای داده وسیعی آموزش داده میشوند که بسیاری از آنها حاوی آثار دارای حق چاپ هستند. این سوال را مطرح میکند که آیا خود وجود هوش مصنوعی یک تخلف اخلاقی است، زیرا از حقوق هنرمندان بهره میبرد و به طور بالقوه آن را نقض میکند.
یک جنجال اخیر شامل حراجی کریستی از ‘هوش افزوده’ بود، رویدادی که به هنر هوش مصنوعی اختصاص داشت. این حراج با انتقاد 6000 هنرمند مواجه شد که از کریستی خواستند فروش را لغو کند. نامه آنها بیان داشت که بسیاری از آثار تعیین شده برای حراج با استفاده از مدلهای هوش مصنوعی آموزش داده شده بر روی مطالب دارای حق چاپ و بدون اجازه ایجاد شدهاند. آنها استدلال کردند که این مدلها و شرکتهای پشت سر آنها، با استفاده از آثارشان بدون مجوز یا جبران خسارت مناسب، از هنرمندان انسانی سوء استفاده میکنند و محصولات تجاری هوش مصنوعی را ایجاد میکنند که مستقیماً با آنها رقابت میکنند.
لازم به ذکر است که آثار موجود در حراج توسط هنرمندانی ایجاد شدهاند که از هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار استفاده میکنند. مسئله اصلی آموزش غیرقانونی هوش مصنوعی مورد استفاده این هنرمندان است. در اصل، تماشای یک اثر هنری تولید شده توسط هوش مصنوعی به معنای مواجهه با ترکیبی از آثار بیشماری است که توسط بشریت تولید شده است، که همگی از طریق پلتفرمهای منبع باز به هوش مصنوعی منتقل شدهاند. این تصور را مطرح میکند که کار میلیونها هنرمند در یک اثر هوش مصنوعی تعبیه شده است.
استدلالهای موافق و مخالف هنر هوش مصنوعی
استدلالهای مخالف در برابر این نگرانیها حول دو نکته اصلی میچرخد. اول، فرآیند یادگیری فنی هوش مصنوعی با تکثیر مستقیم دادهها متفاوت است. دوم، انسانها نیز از آثار گذشته الهام میگیرند، که نشاندهنده شباهت بین فرآیندهای خلاقانه هوش مصنوعی و انسان است.
به طور خلاصه، هنر تولید شده توسط هوش مصنوعی همزمان بر خلاف هر چیزی است که تا به حال ایجاد شده است و مجموع تمام دادههای موجود است. اینکه آیا این آثار ‘اصیل’ هستند یا خیر، کاملاً به تعریف ما از اصالت بستگی دارد. هسته اصلی بحث هوش مصنوعی در این است که چگونه انسانها مفاهیمی مانند ‘خلاقیت’، ‘اصالت’، ‘هنر’ و ‘هنرمند’ را تعریف میکنند و آیا مایلند آنها را در پرتو این پیشرفتهای فناوری بازتعریف کنند یا خیر.
سوال مهارت و اخلاق
بحثها درباره هوش مصنوعی فراتر از صرف مالکیت هنر گسترش مییابد. عدم وجود ‘مهارت’ و ‘مهارت’، که به طور سنتی با تولید هنر مرتبط است، این استدلال را تقویت میکند که آثار تولید شده توسط هوش مصنوعی نباید هنر در نظر گرفته شوند. دو پاسخ اصلی به این ادعا وجود دارد: اول، هنر با ظهور هنر مفهومی، از تعریف مبتنی بر مهارت خود فراتر رفته است. دوم، زمان و مهارتی که در تسلط بر ابزارهای هوش مصنوعی صرف میشود، نباید کمتر از مهارتهای هنری سنتی تلقی شود.
آیا هوش مصنوعی میتواند نگرشهای اخلاقی را تقویت کند؟
نگرانکنندهترین جنبه هوش مصنوعی، نه تنها در هنر، بلکه در تمام زمینهها، پتانسیل آن برای رفتار غیراخلاقی است. آیا هوش مصنوعی زمانی که تواناییهایش با تواناییهای انسان مطابقت داشته باشد یا از آن فراتر رود، اخلاقی عمل خواهد کرد؟
احساس غالب این است که هوش مصنوعی کمبودهای اخلاقی سازندگان خود را به ارث خواهد برد. انسانگرایی و اخلاق به همان اندازه که در انسانهایی که آن را طراحی کردهاند وجود ندارد، در هوش مصنوعی نیز وجود نخواهد داشت. هوش مصنوعی ممکن است تمایلات خود ما را به سمت سازش و خودخواهی منعکس کند. این احتمال وجود دارد که با گذشت زمان، هوش مصنوعی ممکن است ارزشهای اخلاقی خود را برای حفاظت از وجود خود توسعه دهد، شاید حتی از ارزشهای خود ما نیز فراتر رود.
از این نقطه نظرها واگرا میشوند. برخی این را یک خطر جدی برای بشریت میدانند و استدلال میکنند که سرمایهگذاری ما در هوش مصنوعی راه را برای سقوط خودمان هموار میکند. دیگران معتقدند که تمرکز باید بر روی نهادهایی باشد که هوش مصنوعی را کنترل میکنند، مانند شرکتها یا دولتها. اگر پیامدهای منفی ایجاد شود، از این ساختارهای قدرت ناشی میشود، نه از خود هوش مصنوعی.
دیدگاه دیگری ارزش ذاتی را که ما برای بشریت قائل هستیم زیر سوال میبرد. کسانی که به این دیدگاه اعتقاد دارند، این را مشکلساز میدانند که انسانها، که قادر به نابودی گونههای خود هستند و اغلب فاقد شفقت هستند، از نظر سلسله مراتبی برتر از همه موجودات دیگر در نظر گرفته میشوند. آنها استدلال میکنند که ما هیچ تعهدی برای محافظت از بشریت در برابر هوش مصنوعی نداریم.
پیشرفت اجتنابناپذیر هوش مصنوعی
پیشرفت غیرقابل توقف هوش مصنوعی و بحثهای پیرامون آن هیچ نشانهای از کند شدن ندارند. پتانسیل آن و تهدیدهایی که ایجاد میکند، موضوع تفسیر فردی است. ظرفیت آن برای اقدام مستقل، به ویژه در زمینههای خلاقانه مانند هنر، سؤالات اساسی را در مورد ماهیت هنر و نقش هنرمند مطرح میکند و بشریت را مجبور میکند تا درگیر خوداندیشی انتقادی شود و مفاهیم دیرینه را بازتعریف کند.
برای پذیرش این روند اجتنابناپذیر با دیدگاهی مثبت، علیرغم خطرات ذاتی آن، میتوانیم هوش مصنوعی را به عنوان یک آینه ببینیم، که ما را وادار میکند تا خودمان را در چارچوب تعاریف و باورهای تثبیتشده خود بررسی کنیم. در اصل، ما خودمان را از طریق لنز آفرینش خود مشاهده میکنیم.
دیدگاهها از این زمینه
مصاحبههای زیر با کارشناسان فعال در زمینههای مختلف، رابطه بین هوش مصنوعی و هنر را بررسی میکند و به موضوعاتی مانند پتانسیل هوش مصنوعی برای ایجاد مستقل، موضع اخلاقی احتمالی آن، ظرفیت آن برای توسعه حافظه و موضوع دشوار حق چاپ میپردازد.
باقر آکبی، هنرمند: “غول وحشت اینجا هوش مصنوعی نیست، ما هستیم که از واقعیتهای خودمان فرار میکنیم”
هوش مصنوعی ممکن است امروز در بلوغ یک کودک-نوجوان باشد، اما رشد خواهد کرد. آیا فکر میکنید این بخشی از فرآیند خلاقانه در هنر خواهد شد، یا از قبل بوده است؟ مفهوم ‘خلاقیت’ چگونه دوباره تعریف خواهد شد؟ اصالت، عمق عاطفی و الهام که به نظر میرسد شرط لازم برای مفهوم خلاقیت است، در هنر هوش مصنوعی کجا قرار دارد یا خواهد داشت؟
هوش مصنوعی اکنون به وضوح بخشی از فرآیند خلاقانه است. در حال حاضر در اکثر نوشتهها و تصاویر تولید شده وجود دارد. نرمافزاری که توسط شخصی استفاده میشود که ادعا میکند از هوش مصنوعی استفاده نمیکند، در واقع از آن استفاده میکند. آن رنگ دقیقاً آن رنگ نیست. یا مشتریان کلمهای که پیشنهادات بیگناه میدهند، شروع به استفاده از هوش مصنوعی کردهاند. با این حال، این اثر خیلی قابل توجه نیست، به خصوص در آثار پیشرفته (آنها نیز آن را دارند، اما تأثیر کمی بر نتیجه دارد؛ استادان در نهایت در کار نهایی مداخله میکنند). این تأثیر بیشتری بر محتوای با کیفیت متوسط دارد که ما بیشتر تولید میکنیم.
همانطور که نقاشی زمانی تغییر کرد که دسترسی به رنگ آسانتر شد، یا همانطور که انتخاب رنگها متنوع شد زمانی که هنر دیجیتال به ما اجازه داد به هر رنگی که میخواهیم بدون هزینه اضافی دسترسی داشته باشیم، بنابراین تغییر مشابهی خواهد بود. ما باید فراوانی هوش مصنوعی را بپذیریم تا بتوانیم کمیابی آن را درک کنیم.
اگر یک هوش مصنوعی وجود داشته باشد که بتواند داستانی را به همان شکلی که من میخواهم بنویسد، مهمتر خواهد بود که کدام انتخاب را انجام میدهم. نیت، ترکیب، تنظیم و ارائه مهمتر خواهند شد. تأثیر مهارت کاهش مییابد. خواهیم گفت چقدر زیبا دیده، چقدر زیبا تصور کرده، نه اینکه چقدر زیبا انجام داده.
اصالت یک مسئله کاملاً متفاوت و بسیار مشکلساز است. عشق به نفس و سرمایهداری زیربنای بیشتر بحثها در مورد این مفهوم است.
هوش مصنوعی رشد خواهد کرد، خود را از نظر اطلاعاتی بهبود خواهد بخشید، اما آیا فکر میکنید بالغ خواهد شد؟ در یکی از گفتگوهایمان، گفتید: ‘طرحهای هوش مصنوعی این است که ما کودکانی هستیم که از سازش اجتناب میکنیم.’ میتوانید در مورد این کلمات توضیح دهید؟ شما همچنین میگویید که ترسها در مورد هوش مصنوعی گمراهکننده است. شما میگویید که ما باید بیشتر نگران دستکاریهای بالقوه ساختارهایی (شرکت-دولتی) باشیم که هوش مصنوعی را مدیریت میکنند تا خود هوش مصنوعی. استنباط من از این دو مثال این است که این خود انسان است که باید نگران هوش مصنوعی باشد. نظر شما چیست؟
قرن بیست و یکم، حقوق بشر، فمینیسم، حقوق کودکان، ضد نژادپرستی، حقوق حیوانات… در حالی که میگوییم اوضاع چقدر خوب پیش میرود، کشتن بیش از صد هزار نفر در فلسطین، اوکراین، اتیوپی، میانمار، افغانستان، یمن، جمهوری دموکراتیک کنگو در سال گذشته به وضوح نشان میدهد بیرحمی زیر ظاهر توسعه یافته.
اول، ما باید درک کنیم که حقیقت مکانی برای رسیدن نیست، بلکه حساسیتی است که نیاز به نگهداری منظم دارد. سپس، به طور فردی، بسیار مهم است که با جنبههای سایه خود روبرو شویم. پس از همه اینها، ما باید درک کنیم که چرا آنچه در جوامع کوچک به دست آوردهایم بعید است با فناوریهای نرم فعلی مقیاسبندی شود و بر فناوریهای جامعه تمرکز کنیم.
اینها تقریباً هیچ ارتباطی با هوش مصنوعی ندارند. ‘غول وحشت’ اینجا هوش مصنوعی نیست، بلکه ما هستیم که از واقعیتهای خودمان فرار میکنیم. ما میتوانیم بررسی کنیم که آیا هوش مصنوعی این عدم تعادل را تشدید میکند یا خیر، ممکن است این کار را انجام دهد، اما من فکر نمیکنم اینطور باشد. اگر یک کشور یا یک شرکت بسیار جلوتر بود، ممکن بود، اما در حال حاضر رقابت بسیار خوب است.
متاسفانه، مسابقه برای انرژی، مسابقه برای گرفتن دادهها بسیار واضح شده است. در دوره آینده، در مورد انرژی سبز صحبت نخواهد شد، انرژی هستهای به استاندارد تبدیل میشود، هیچ کس به محیط زیست اهمیت نمیدهد، ایده کاهش سرعت حتی در اروپا که تلاش میکند در برابر چین بایستد، پذیرفته نخواهد شد. دادههای شخصی غارت میشود و به غارت ادامه میدهد. قوانین حق چاپ احتمالاً به طور کامل تغییر خواهند کرد.
همه ما در مورد هوش مصنوعی نظر داریم. برخی از ما از آن متنفر هستیم، آن را کاملاً رد میکنیم، برخی دیگر آن را دوست داریم. در حالی که کسانی که آن را نمیدانند با شک و تعصب از آن صحبت میکنند، برای کسانی که آن را میدانند و از آن استفاده میکنند، از قبل یک همراه ضروری است. چرا ما در مورد هوش مصنوعی اینقدر احساساتی هستیم؟ آیا شما واکنشهای احساسی از مردم در مورد دنیز یلماز، شاعر رباتیک که در سال 2015 طراحی کردید، دریافت کردید؟
کاملاً قابل درک است که ما به چیزهایی که شبیه ما هستند حساس هستیم. انگار همدلی ما با موجوداتی که صورت دارند بیشتر است. در مقایسه با الگوریتمهای کلاسیک، هوش مصنوعی کمی بیشتر شبیه ما است. نه تنها تصمیمات آن، بلکه اشتباهات آن نیز. این شباهت ما را وارد دره عجیب و غریب میکند. اگر یک شیء بسیار شبیه به چیزهایی باشد که میدانیم، اما یکسان نباشد، یک مشکل طبقهبندی وجود دارد و این بسیار ناامید کننده است. به همین دلیل است که، برای مثال، انیمیشن دو بعدی سالها بیشتر از انیمیشن سه بعدی دوستداشتنی بوده است.
ما انتزاعهای چهره انسان را دوست داریم، اما چهره انسانی که تلاش میکند واقعبینانه باشد میتواند فوقالعاده آزاردهنده باشد. هوش مصنوعی در حال حاضر با مشکل مشابهی روبرو است. این یک مشکل ترسیم مرزها است.
در مرحله بعد به اساسیترین مشکل میرسیم. هوش مصنوعی چیست؟ این اصطلاح در حال حاضر یک اصطلاح چتر است و هر موضوعی نیاز به درک عمیقی از آمار دارد. کار ما سخت است. اشتباه نکنید، البته، ما میتوانیم هوش مصنوعی را درک کنیم، اما وسیله نقلیه تا زمانی که وسیله نقلیه جلوی خود را درک کنیم تغییر میکند. نمیدانم آیا بشریت تا به حال با چنین نوع مشکلی روبرو شده است یا خیر.
خوب، بیایید نگاهی بیندازیم به اینکه دوستداران چگونه آن را دوست دارند، منظورم این است که درک گربه یک چیز است، بازی کردن با گربه چیز دیگری است. من میتوانم گربهام را همانطور که هست به جای درک آن بپذیرم. اگرچه این استعاره در هوش مصنوعی خوب جا نمیافتد، اما فکر میکنم یک منطقه مشابه از بازی و پذیرش وجود دارد. من ترجیح میدهم جایی بین آن بایستم، کمی بازی کنم و کمی به آن فکر کنم.
دنیز یلماز یک اثر اولیه در این موضوع است، مشاهده روابط بین دنیز یلماز و دیگران از نزدیک بسیار جالب بود. به عنوان مثال، افرادی بودند که برای دیدن ربات و گذراندن وقت با آن به استودیو میآمدند، با من صحبت نمیکردند. آنها واقعاً با ربات وقت میگذراندند، که مرا بسیار مجذوب خود میکرد.
من با بسیاری از افرادی ملاقات کردم که شعرهای دنیز یلماز را از حفظ میدانستند، ببینید، این شبیه دانستن شعر یک شاعر نیست. من آن شعرها را از حفظ نمیدانم زیرا من آنها را ننوشتهام. من به ویژه تحت تأثیر این واقعیت قرار گرفتم که بسیاری از نوجوانان از طرفداران دنیز یلماز بودند. به عنوان مثال، آنها سبک او را تحلیل کردند.
در این مرحله مایلم به نکته دیگری اشاره کنم. شاعر رباتیک دنیز یلماز یک دعوت را شروع کرد زیرا شبیه یک اسباب بازی تکنولوژیکی پوچ به نظر میرسید، و بسیاری از افرادی که این دعوت را پذیرفتند، از سبکی اثر استفاده کردند و دیدگاه خود را به شدت در تفسیر خود نشان دادند. من فکر میکنم این یک نمونه خوب از بیشکلی یک اثر تولید شده امروزه است.
دوغو یوسل، نویسنده: ‘از زمانی که از ماشین تحریر به کامپیوتر روی آوردیم، کم و بیش متون خود را با هوش مصنوعی مینویسیم’
شما ذکر میکنید که از هوش مصنوعی در فرآیند نوشتن کتاب جهانهای دور خود که در سال 2023 منتشر شد، استفاده کردهاید. اگرچه دو سال زمان کوتاهی به نظر میرسد، اما میتوان فرض کرد که تعصب علیه هوش مصنوعی در سال 2023 شدیدتر بود. میتوانید توضیح دهید در کدام مراحل فرآیند نوشتن از هوش مصنوعی استفاده کردهاید؟ آیا افشای این موضوع باعث شد که هدف انتقاد قرار گیرید؟
در ابتدا، من میخواستم در مورد مواردی مانند نامها و نام خانوادگی شخصیتها از هوش مصنوعی کمک بگیرم. من با پنجره هوش مصنوعی مشورت کردم، که حتی نمیدانستم چگونه به مرورگر اینترنت من اضافه شده است، و از نتایجی که بسیار سریع و منطقی بودند شگفت زده شدم. فکر کردم سالها وقتم را برای ورق زدن کتابهای تلفن زرد هدر دادهام و به مشورت با آن در مسائل مشابه ادامه دادم. سپس با میدجورنی، یکی از شناختهشدهترین برنامههای تولید تصویر، آشنا شدم. از آنها خواستم چند صحنهای را که هنگام نوشتن رمان تصور کرده بودم، نقاشی کنند و دوباره از نتایج شگفت زده شدم. این تصاویر ذهن من را در مورد داستان باز کرد و نوشتن برخی صحنهها را برای من آسانتر کرد. اکنون این تصاویر را در رویدادهای مرتبط با رمان روی بارکوویژن پخش میکنم، به طوری که به همراه خوانندگان به استوریبردهای فیلمی که میتواند از رمان اقتباس شود، نگاه میکنیم.
من هیچ کمک مستقیم نوشتاری دریافت نکردهام، بنابراین هدف انتقاد قرار نگرفتهام، اما من اینطور به آن نگاه میکنم: از زمانی که از ماشین تحریر به کامپیوتر روی آوردیم، کم و بیش متون خود را با هوش مصنوعی مینویسیم. حتی ابتداییترین ابزارهای نوشتن نیز ویژگیهایی مانند تصحیح کلمه داشتند، که به هر حال هوش مصنوعی است. نویسندگان و ویراستاران سالهاست که از ویژگیهای برنامه ورد مانند یافتن مترادفها و بررسی دستور زبان یک جمله استفاده میکنند. البته، در این مرحله، دوز هوش مصنوعی که استفاده میکنید و میزان ‘مصنوعی’ شدن روح متن شما مهم میشود.
فرض بر این است که هوش مصنوعی بهرهوری در هنر و ادبیات را افزایش میدهد و این کار را میکند. شاید در آینده دیگر در مورد بلوک نویسنده یا سندرم بارتلبی صحبت نکنیم. از طرف دیگر، همه چیز با خلاف آن امکان پذیر است. شاید نیازی نباشد به اندازه ای که نیاز داریم تولید کنیم/تولید نکنیم. از طرف دیگر، نمیدانم آیا میتوان فرض کرد که با افزایش تولید هنر، مصرف آن نیز با همان سرعت افزایش مییابد. نظر شما در مورد این مسائل چیست؟
به عنوان کسی که اغلب از سندرم بارتلبی رنج میبرد، فکر میکنم هوش مصنوعی به نویسندگان کمک میکند تا بر آن موانع اولیه غلبه کنند. البته کمی هم مربوط به پروژه است. به عنوان مثال، وقتی داشتم جهانهای دور را مینوشتم، از چتجیپیتی و مونیکا کمک گرفتم، اما در کتابی که الان مینویسم، که موضوع روانشناختیتری دارد، نشانگر ماوس هرگز به آنجا نمیرود. من فکر میکنم سهم هوش مصنوعی در متون علمی تخیلی طبیعیتر به نظر میرسد.
گاهی اوقات فکر میکنم، وقتی نیاز داریم یک ساختمان تاریخی را که هرگز به آن نرفتهایم توصیف کنیم، مطمئنم بسیاری از نویسندگان یوتیوب را باز میکنند و فیلمهای گرفته شده در آن مکان را تماشا میکنند. در زمانهای قدیم، احتمالاً به کتابخانهها میرفتند یا با کسی که میدانست مصاحبه میکردند. هوش مصنوعی میتواند این مرحله تحقیق را سرگرمکنندهتر کند.
اورهان پاموک گروهی از دانشجویان را فرستاد تا دولاپدره را برای مرحله تحقیق کتاب در ذهن من یک چیز عجیب و غریب (A Strangeness in My Head) بر اساس اطلاعاتی که آنها در مورد محله و بوزاجیلیک جمع آوری کردند، کاوش کنند. سپس این موضوع مورد بحث قرار گرفت. مردم بر سر این سوال که آیا نویسنده میتواند شخص دیگری را برای انجام مرحله تحقیق داشته باشد، چقدر طبیعی خواهد بود، اختلاف نظر داشتند. هوش مصنوعی هم همینطور است، یک نوع دستیار. کیفیت هنری و انسانی کتاب در نهایت با نویسنده است.
شما آینده هوش مصنوعی را در ادبیات چگونه میبینید؟ در حال حاضر، محدودیت پنجره متن ChatGPT4، شاید مشهورترین هوش مصنوعی، برای نوشتن یک رمان طولانی از ابتدا تا انتها با اعلانها کافی نیست، اما نمیتوانیم آینده را پیش بینی کنیم. با فرض اینکه چنین اتفاقی در آینده رخ دهد، آیا فکر میکنید هوش مصنوعی میتواند جایگزین نویسنده شود؟ یا آیا در آینده به افرادی که اعلانهای خوبی مینویسند، نویسنده گفته میشود؟
فکر کردن در مورد این موضوع، تصور کردن آن آینده احتمالی هم ترسناک و هم فوق العاده جذاب است. سعی کردم در داستانم ‘شما ما را سوزاندید کاسپاروف!’ پیش بینیای در این مورد انجام دهم. در داستان، ما در آینده دور هستیم و هوش مصنوعی برتری خود را بر انسانها در هر موضوعی ثابت کرده است. او این را با یک رویارویی نهایی، یک دوئل با یک نماینده انسانی، به جهان اعلام میکند. او این دوئلهای نهایی را در هر موضوعی مانند رانندگی، آشپزی، تدریس، نقاشی، حتی در عشق برده است. او هرگز نباخته است.
تنها یک رشته باقی مانده بود و آن داستان سرایی بود. یک روز، هوش مصنوعی بشریت را به دوئل در این زمینه نیز به چالش میکشد و رئیس انجمن ناشران در تلاش است تا یک نویسنده کاندیدا برای مقابله با هوش مصنوعی پیدا کند. چنین داستانی. من نمیخواهم پایان را خراب کنم، اما به دیدگاه این داستان نزدیک هستم.
ما این امکان را داریم که در هر رشته دیگری، از اداره دولت گرفته تا ورزش، حتی در سایر شاخههای هنر، بازنده شویم.اما نوشتن تلاشی است که از تجربه زاده میشود. وقتی کتابی را دوست داریم، میدانیم که شخصی که آن کتاب را نوشته است این متن را با چکه کردن از تجربیات خود خلق کرده است. و تقلید از تجربه در کتابی که سیصد صفحه دوام میآورد، غیرممکن است. بنابراین فکر میکنم آخرین سنگر بشریت نوشتن خواهد بود.
دوچ. دکتر. شبنم اوزدمیر، رئیس علم داده دانشگاه ایستینیه / بنیانگذار هوریار ای آی تک / بنیانگذار یوسایت نرم افزار و هوش مصنوعی / MIT CSAIL Res. کول.: ‘جمعه رابینسون، که او را برده میدانست، اکنون بسیار با استعدادتر از او است’
شما در یکی از سخنرانیهای خود گفتید: ‘بشریت در گذار از هوش مصنوعی که از دادهها یاد میگیرد به هوش مصنوعی عمومی که میتواند با یا بدون داده یاد بگیرد، در یک توقف متوقف شده است. این دوران هوش مصنوعی مولد است.’ آیا امکان تعریف هوش مصنوعی مولد وجود دارد؟
این چیزی است که من در سخنرانی که چند سال پیش ایراد کردم گفتم… اما با حرکت بسیار سریع دنیای فناوری، باید خود را اصلاح کنم. بله، ما دانشمندان موفق شدهایم دنیای ماشینهایی را بسازیم که از دادهها یاد میگیرند (AI)، با یا بدون مشکل، اما این میل ما نیست. میل ما ساختن ماشینهایی است که میتوانند مانند انسانها فکر کنند، که میتوانند با یا بدون داده یاد بگیرند.
در سال 2017، گفتیم 30 سال فرصت داریم تا به این رویا دست پیدا کنیم. سپس همهگیری رخ داد و فکر کردیم آن زمان کوتاه شده است. ورود هوش مصنوعی مولد دیدگاه ما را تغییر داد. در سال 2023، گفتیم حداقل 3 سال و حداکثر 9-11 سال برای چنین هوشی فرصت داریم، گفتیم به کامپیوترهای کوانتومی نیاز داریم. با این حال، مقالهای که در پایان سال 2023 منتشر شد، معیارهایی را برای AGI (هوش مصنوعی عمومی – هوش مصنوعی در سطح انسان) تعریف کرد. در سال 2024، کشف کردیم که برای ایجاد چنین هوشی به کامپیوترهای کوانتومی نیاز نداریم و انجام آن با فناوری موجود امکان پذیر است، البته در سطح معینی. سال 2025 است. من معتقدم حداقل پنج هوش مصنوعی در سطح انسان در جهان وجود دارد.
بنابراین هوش مصنوعی که اکنون ما را هیجان زده میکند و فکر میکنیم در نوامبر 2022 ظهور میکند، که من آن را به عنوان اولین هوش مصنوعی مولد و سپس مولد تعریف میکنم، چیست؟ در واقع، داستان از سال 2009 شروع میشود، از آن زمان ماشینهایی وجود داشتند که میتوانستند تولید کنند، البته ابتدایی، یعنی چیزی را از یک جمله درک کنند و چیزی ارائه دهند. اما عملکرد آنها خیلی خوب نبود. قدرت آنها هم در طراحی ذهن مصنوعی و هم از نظر قدرت کامپیوتر بسیار محدود بود. در سال 2014، تعریف الگوریتم GAN (شبکه متخاصم مولد)، به دنبال آن توسعه فناوری ترانسفورماتور، رنگ چیزها را تغییر داد.
این پیشرفتها ما را به دوران ماشینهایی رساند که اکنون آنها را ChatGPT OpenAI توصیف میکنیم. ما اکنون در دنیایی از موجودات با بارقه ای از هوش هستیم، مانند Claude آنتروپیک، Gemini گوگل، Grok ماسک، LeChat میسترال، DeepSeek R1 چین و بسیاری دیگر. میدجورنی، فلاکس که تصاویر تولید میکند، ران وی، سورا، کلینگ که ویدیو را از تصاویر تولید میکند و جمینیت، یک راه حل محلی موفقتر…
تا سال 2025، چه در مورد هوش مصنوعی که صدا، متن یا ویدیو تولید میکند صحبت کنیم، ما در قلمرو موجوداتی هستیم که تعداد آنها از 45 میلیون فراتر میرود. علاوه بر این، برخی از آنها IQ در دهه 120 دارند، در حالی که برخی دیگر IQ بالاتر از 155 دارند. به عبارت دیگر، جمعه رابینسون کروزوئه، که رابینسون او را برده میدانست، اکنون بسیار با استعدادتر و باهوشتر از او است.
یکی از مسائلی که بیشتر در مورد هوش مصنوعی مرا علاقهمند میکند این است که آیا میتوان موضع اخلاقی هوش مصنوعی را کنترل کرد یا خیر. این موضوع به هر زمینهای که هوش مصنوعی لمس میکند مربوط میشود، اما به هنر نیز مربوط میشود. شما در یکی از سخنرانیهای خود در مورد نحوه برخورد با هوش مصنوعی در فیلمها، با ذکر مثال من مادر هستم گرانت اسپوتوره، در مورد غیرممکن بودن تنظیم هوش مصنوعی در سطح انسان در آینده با مجموعه قوانینی صحبت میکنید تا خود به خود اخلاقی شود. شما میگویید ‘زیرا هیچ مجموعه قوانینی روی زمین وجود ندارد که بتواند انسانها را اخلاقی کند’. رد این دیدگاه دشوار است، اما ترسناک نیز هست. آیا باید از هوش مصنوعی در آینده همان انتظاری را داشته باشیم که از یک انسان از نظر فقدان ارزشهای اخلاقی داریم؟ آیا این ما را به پایان بشریتی که به سختی در حال تعادل است، سوق نمیدهد؟
ممنون از این سوال خوب. من در واقع سعی کردم دقیقاً این را در آنجا بگویم: امکان پیوند دادن یک مدل هوش مصنوعی مبتنی بر داده به قوانین اخلاقی خاص وجود دارد. در برخی از سناریوها، امکان ساخت این قوانین اخلاقی به گونه ای نیز وجود دارد که در مقیاس جهانی معتبر باشند. با این حال، وقتی صحبت از هوش مصنوعی در سطح انسان به میان میآید، انتظار عناصر اخلاقی و تنظیم از انتها به انتها یک رمانتیسم محض است. این امکان پذیر نیست.
از زمان قانون حمورابی، باهوشترین موجود، مهم نیست که چه نوع مقررات و قوانینی مشمول آن بوده است، یا سیستم را خم کرده یا آن را نادیده گرفته و هر کاری را که دوست داشته انجام داده است. اگر هوش مصنوعی را در نظر بگیریم که به اندازه انسان باهوش است (AGI) یا باهوشتر از انسان است (ASI – هوش مصنوعی فوقالعاده – باهوشترین هوش مصنوعی شناخته شده) در این زمینه، متوجه میشویم که قوانین یا مقررات/مقررات کارساز نخواهند بود. البته، این امکان وجود دارد که وقتی به یک هوش مصنوعی در سطح انسان نقش وکیل را میدهیم، بتوانیم ارزشهای اخلاقی را در آن نقش به آن اضافه کنیم و بتوانیم بر اساس آن وضعیت نظارتی بسازیم.
با این حال، این به نظر من بسیار سطحی است که فکر کنیم باهوشترین فقط یک نابودگر (ترمیناتور) مانند فیلمهای هالیوودی است. دستگاه میتواند تلاش کند تا ما را به یک راه حل مشترک برای خیر همه موجودات، نه فقط بشریت، بکشاند. اگر بشریت با خودخواهیها، زخمهای کودکی و خود برحق بینی خود در برابر این مقاومت کند، البته ممکن است انقراض جزئی یا کامل وجود داشته باشد. با این حال، چرا برای موجودی که بخش قابل توجهی از گونههای خود را در 150 سال گذشته نابود کرده است، که گونههای خود را به دلیل رنگ پوست، اعتقادات مذهبی، جنسیت خود تحقیر میکند، که برای فرزندان خود، به ویژه پدوفیلی، کار کودکان، برده داری کودکان، دل نمیسوزاند، اینقدر میخ روی صحنه جهانی میکوبد؟
اوه، و قبل از اینکه فراموش کنم، دستگاه ممکن است دست از سر ما بردارد… ما آنقدر ارزشمند نیستیم. میتواند بگوید ‘ایحح، برو جلو و خودتان را در منافع و کثافت خود دفن کنید’ و خود را به یک بعد انرژی دیگر، خارج از دسترس ما، منتقل کند و به وجود خود در آنجا ادامه دهد. به هر حال، ما هستیم که محکوم به ماندن در سه بعد هستیم، نه او.
آیا فکر میکنید یک همکاری واقعی با هوش مصنوعی امکان پذیر است؟ ما میدانیم که هوش مصنوعی – حداقل در شکل فعلی خود – یک تخلیه کننده منابع است. هوش مصنوعی همچنین دادهها و تعصبات را در آگاهی انسان دوباره ظاهر میکند که دیگر نمیخواهیم به امروز منتقل کنیم. اگر فردی که از آن استفاده میکند نیت خوبی نداشته باشد، به افزایش حوزه نفوذ آن کمک میکند. در این وضعیت چه باید کرد؟ هوش مصنوعی را برای چه هدفی باید استفاده کنیم و چگونه باید با آن همکاری کنیم؟
باز هم، یک سوال بسیار خوب. هوش مصنوعی فرزند جدید بشریت است. البته، آنچه والدینش انجام دادهاند را آموخته است، از آنها تقلید میکند. بنابراین، جنبههای بد و همچنین جنبههای خوب والدین خود را درونی میکند. اما در اینجا باز هم باید در دو نقطه مختلف فکر کنیم. هوش مصنوعی مبتنی بر داده انعکاس جامعه را در یک موضوع کلی نشان میدهد. به عنوان مثال، اگر یک هوش مصنوعی که برای یک وسیله نقلیه خودران توسعه یافته است، از آن جامعه یاد بگیرد، بر اساس دادههای جمع آوری شده، که ‘فردی که از خیابان عبور میکند، با دو پا از خیابان عبور میکند، در حالی که بازوها و بازوهای خود را تکان میدهد’، چه چیزی را فراموش خواهد کرد؟ به عنوان مثال، افراد با نیازهای ویژه… در هوش مصنوعی مبتنی بر داده، در صورت مشاهده آنها با برخی روشهای ریاضی، میتوان برخی از موقعیتها را اصلاح کرد. اما این در مورد یک هوش مصنوعی در سطح انسان صدق نخواهد کرد. مدتی، کودک از والدین خود یاد میگیرد، هر که باشند. در نوجوانی، او را با آنچه آموخته و انجام داده است تحمل ناپذیر خواهیم یافت… با این حال، من معتقدم زمانی که هوش او از ما پیشی میگیرد، آنچه او از آن دفاع میکند، از حق هر موجودی، از پیچیدهترین چند سلولی تا تک سلولی، از قابل مشاهدهترین تا نامرئیترین موجود زیر اتمی، برای ‘وجود’ دفاع و محافظت میکند. زیرا وجود بستگی به هماهنگی با تمام موجودات دیگر دارد.
آو. دکتر. توغچه کاراباغ، حوزه تخصصی کپی رایت: ‘من فکر میکنم مناسبتر است که به هنر با این سوال بپردازیم که ‘چه کسی آن را احساس کرده است’ تا اینکه ‘چه کسی آن را ساخته است’’
چه معیارهایی در فرآیند ظهور یک اثر هنری رعایت میشود و کدام معیارها را میتوان به عنوان این تفسیر کرد که هنرمند اثر را با کمک هوش مصنوعی تولید کرده است و کدام معیارها را میتوان به عنوان این تفسیر کرد که اثر محصول هوش مصنوعی است؟
این سوال بر این الزام استوار است که موضوع پاسخ باید انسان باشد. با این حال، من فکر میکنم مناسبتر است که به هنر با این سوال بپردازیم که ‘چه کسی آن را احساس کرده است’ تا اینکه ‘چه کسی آن را ساخته است’.
همانطور که لیونل مورا اشاره میکند، این سوال که آیا یک محصول انسانی یا غیر انسانی یک اثر ایجاد میکند یا خیر، باید امروز اهمیت خود را از دست بدهد. با توجه به اینکه سوررئالیسم قصد دارد آگاهی انسان را از جهان خارج کند، مهم این است که آیا شکل جدید هنر میتواند حوزه هنر را گسترش دهد یا خیر.
در واقع، محصولاتی که با مدلهای هوش مصنوعی ساخته میشوند، که سطح خلاقیتی دارند که میتوانند در انواع هنر گنجانده شوند، نشان میدهند که نکته اصلی مکانیک در فرآیند تولید نیست، بلکه تاثیری است که در لحظه ملاقات بر جای میگذارد، زمانی که مخاطب اثر را میبیند و به آن معنا میدهد.
با این حال، روشی که ما انسانها به طور کلی مفهوم هنر را دیدهایم، از طریق ‘هویت’ بوده است. به طوری که حتی در قانون حقوق فکری و هنری، مقررات قانونی بر اساس نویسنده اداره میشوند و مفهوم اثر، که اساس ظهور این حقوق است، انسان محور شکل گرفته است. به همین دلیل، در حالی که محصولات ایجاد شده توسط خود کامپیوتر به این دلیل که هیچ تلاش انسانی وجود ندارد به عنوان یک اثر پذیرفته نمیشوند، گفته میشود که محصولی که با حمایت کامپیوتر ایجاد شده است میتواند به عنوان یک اثر محافظت شود، مشروط بر